۱۳۹۱/۰۶/۱۵

کردستان، روایت ده ماه حضور...


نویسنده‌ی مهمان: هادی یزدانی

از دیرباز نام کردستان در ذهن بسیاری از ما مترادف با جنگ، خونریزی، ترور و جدایی‌طلبی بوده است. بی‌شک در شکل‌گیری این ذهنیّت، وقایع و رویدادهای هفت دهه‌ی گذشته‌ی کردستان نقش به‌سزایی داشته است. در هفت دهه‌ی گذشته، کردستان همیشه محلّ نزاع بین دولت مرکزی و احزاب و گروههای کرد بوده است. در برهه‌هایی نیز کردستان شاهد نزاع و درگیری بین احزاب و گروههای کرد با یکدیگر بوده است که معروف‌ترین آن‌ها درگیری خونین بین حزب دموکرات کردستان ایران و حزب کومله در اواسط دهه ۶۰ بوده است. همین تاریخچه، باعث شده است که از سرزمینی زیبا و بهشتی و مردمانی باصفا و دوست‌داشتنی، تصویری ناقص و تا حدودی غیرواقعی در ذهن بسیاری از ایرانیان نقش بسته باشد.

کردستان سرزمینی بکر و زیبا با مردمانی خونگرم و باصفاست امّا این‌ها تمام کردستان نیست. کردستان سرزمین محرومیّت‌ها نیز هست. این محرومیّت‌ها شامل محرومیّت‌های مادّی و معنوی زیادی می‌شود و مردم کرد از گذشته با این محرومیّت‌ها دست و پنجه نرم می‌کرده‌اند. شاید همین محرومیّت‌ها بوده که باعث شده است طیّ هفت دهه گذشته، بسیاری از کرد‌ها، اندیشه کردستان بزرگ را دنبال کنند و به خاطر پیگیری این اندیشه دست به مبارزات سیاسی و نظامی بزنند. امروز، بسیاری از کرد‌ها خود را ملّتی بی‌کشور می‌دانند و در اندیشه تشکیل کشور کردستان با مشارکت کردهای ایران، ترکیه، عراق و سوریه هستند. کشوری که کرد‌ها در آن، اقلیّت قومی و مذهبی به حساب نیایند و به این دلیل بار سنگین محرومیّت را به دوش نکشند. این تفکّر سنّتی و قدیمی، باعث شده است که دولت‌های مرکزی در ایران نیز با دید منفی به این منطقه نگاه کنند. برای هر دولتی حفظ تمامیّت ارضی کشور، اوّلین و بالا‌ترین اولویّت محسوب می‌شود و هرگونه اندیشه جدایی‌طلبانه و تجزیه‌طلبانه غیرقابل تحمّل است و با آن به شدید‌ترین صورت ممکن برخورد خواهد شد. همین اندیشه‌های تجزیه‌طلبانه، باعث شده است که دولت‌های مرکزی در ایران نیز طیّ دهه‌های گذشته تفکّری سنّتی و قدیمی برای کنترل کردستان داشته باشند. دولت‌ها با این تصوّر که مناطق مرزی مانند کردستان، همیشه در تیررس هجوم کشورهای همسایه هستند و هر لحظه امکان تجزیه‌ی این سرزمین‌ها وجود دارد، از سرمایه گذاری‌های بلندمدّت اقتصادی و صنعتی در این مناطق خودداری کرده‌اند. همین قضیه باعث شده است که بسیاری از مناطق کردستان کمتر-توسعه‌یافته بوده و هنوز دچار مشکلاتی در زمینه‌های راه، بهداشت، گاز و... باشند. علاوه بر این، معضل بیکاری یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتی ست که مردم کردستان با آن دست و پنجه نرم می‌کنند و به این خاطر بسیاری از آن‌ها برای اشتغال، مجبور به مهاجرت به شهرهای بزرگ هستند. از سوی دیگر به دلیل ترسی که دولت‌های مرکزی از رویکردهای جدایی‌طلبانه در کردستان داشته و دارند، رویکرد امنیّتی در این مناطق حاکم است. این غلبه‌ی رویکرد امنیّتی باعث شده است که حقوق تصریح‌شده‌ی اقلیّت‌های قومی و مذهبی که به درستی در فصول اوّل تا سوّم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، به آن‌ها اشاره شده است مغفول واقع شود. همین رویکرد باعث می‌شود که دولت مرکزی با هرگونه اعتراض، حتّی اعتراض‌های صنفی و محلّی، برخورد امنیّتی کند و به این ترتیب دیوار بلندی از بی‌اعتمادی ایجاد گردد. اینگونه است که این اندیشه در بین بسیاری از مردم کرد وجود دارد که تنها راه چاره این معضل، جدایی از ایران و تشکیل کشور مستقل کردستان است. ایده‌ای که متأسفانه با انگیزه‌ها و استراتژی‌های خاصّ قدرت‌های بزرگ نظیر آمریکا به صورت مقطعی و تاکتیکی حمایت می‌شود. به این ترتیب دور تسلسل باطلی ایجاد می‌شود که باعث بروز مشکلات عدیده‌ای برای مردم محروم کردستان می‌شود.

برای من حس جوان کرد سنّی‌مذهبی که با هزاران مشقّت و سختی، برای کار یا تحصیل به جایی خارج از شهر و دیار خود می‌رود کاملاً قابل درک است. او با دیدن امکاناتی که در برخی از شهرهای بزرگ کشورمان وجود دارد و مقایسه‌ی آن‌ها با محرومیّت‌های شهر یا روستای خود، دچار نوعی تعارض و سرخوردگی می‌شود. به این ترتیب این جوان اگر عقاید مذهبی قوی داشته باشد به دام گروههای سلفی و وهابی می‌افتد و اگر دارای عقاید غیرمذهبی باشد به سمت گروههای چپ‌گرای کمونیستی یا سوسیالیستی گرایش پیدا می‌کند. برخی از آن‌ها هم جذب گروههای جدایی طلب و مسلّح می‌شوند و اینگونه است که رنج، درد و خشونت، همیشه بر کردستان سایه انداخته است و دست دولت‌های مرکزی برای اتّخاذ رویکرد امنیّتی در آن منطقه باز است.

به نظر می‌رسد حلّ مشکل کردستان بدون تفاهم و خواست هر دو طرف به هیچ وجه امکان‌پذیر نخواهد بود. از یک طرف فعّالین سیاسی کرد، بایستی یک بار برای همیشه تکلیف خود را با مساله جدایی‌طلبی و رؤیای "کردستان بزرگ" مشخّص کنند. اتّخاذ رویکردهای متفاوت و تاکتیکی در برهه‌های زمانی مختلف که از اصلاح‌طلبی و مبارزات سیاسی تا نظامی‌گری و مشی مسلّحانه در نوسان بوده است، به هیچ وجه رویکردی اعتمادساز نخواهد بود. فعّالین سیاسی کرد می‌توانند با عقاید و رویکردهای جمهوری اسلامی مخالف باشند و با روش‌های سیاسی، این مخالفت را ابراز نمایند؛ امّا باید بدانند که تمامیّت ارضی ایران مسأله‌ای فرا‌تر از دولت‌ها و حکومت‌هاست و هر حکومت و دولتی، فارغ از اسلامی یا لائیک بودن آن، متعهّد به حفظ تمامیّت ارضی ایران است. این دوستان باید قبول کنند که اگر احزابی نظیر پژاک، دست به اسلحه می‌برند یا سران احزاب کومله و دموکرات کردستان صحبت از فدرالیسم ملّی-جغرافیایی می‌کنند در حالی که در بیانیه مشترک خود هنوز به جای استفاده از ترکیب «قوم کرد» که نشان دهنده تعهّد آن‌ها به ایرانی ماندن است، از «ملّت کرد» که در بطن خود ایجاد «دولت کرد» و جدایی‌طلبی را مستتر دارد، استفاده می‌کنند، هزینه‌ی سنگین آن را تنها مردم مناطق کردنشین با تحمّل شرایط امنیّتی و مشکلات اقتصادی ناشی از این شرایط، پرداخت خواهند کرد. سران حزب دموکرات کردستان که در سوابق حزب خود، همکاری با دولت شوروی در زمان دولت پهلوی و همکاری با حزب بعث عراق و سازمان مجاهدین خلق وجود دارد، بایستی به وضوح منظور خود از «کسب حمایت سیاسی از جامعه بین الملل برای جنبش رهایی‌بخش ملّت کرد» را تبیین کنند. آیا در بطن این قضیه، حمایت از دخالت قدرت‌های بزرگ در مسائل داخلی ایران وجود ندارد؟ چگونه است که این دو حزب در بیانیه خود از فدرالیسم صحبت می‌کنند امّا در هیچ کدام از عکس‌های آخرین دیدار سران این دو حزب با یکدیگر، پرچم ایران وجود ندارد و در تمامی عکس‌ها پرچم کردستان بزرگ به چشم می‌خورد؟ به نظر می‌رسد تا زمانی که موضع حقیقی و استراتژیک و عملی فعّالین سیاسی کردستان نسبت به تمامیّت ارضی ایران مشخّص نشود، دولت‌های مرکزی با هر تفکّر و جهت‌گیری سیاسی و مذهبی به کردستان به چشم معضل امنیّتی نگاه خواهند کرد.

از سوی دیگر فعّالین سیاسی کرد، امروز با تجربه تشکیل دولت کردی در اقلیم کردستان آشنا هستند. آن‌ها بایستی عادلانه و منصفانه به این پرسش پاسخ دهند که آیا دولت اقلیم کردستان دولت موفّق و کارآمدی بوده است؟ اگر این دولت را مشتی به نشانه خروار حساب کنیم، آیا اندیشه حلّ تمامی مشکلات مردم کرد با تشکیل کشور کردستان بزرگ به رهبری دولتمردان کرد، اندیشه‌ای واقع گرایانه است؟ ده ماه حضور من به عنوان پزشک در کردستان و صحبت با بسیاری از مردم این منطقه، نکات جالبی را برای من مشخّص کرد. بسیاری از مردم این مناطق، دولت اقلیم کردستان را دولتی ناکارآمد، فامیل‌سالار، فاسد و اسیر بوروکراسی اداری می‌دانند. دولتی که در عمل، حاصل زد و بندهای خانواده طالبانی و بارزانی است و در وهله‌ی نخست، تضمین کننده منافع این دو خانواده است. دولتی که امروز در ادارات آن فساد اداری و رشوه غوغا می‌کند و عملاً نتوانسته است که به شعارهای خود جامه عمل بپوشاند. دولتی که رئیس آن، مسعود بارزانی هنوز در مظان اتّهام تقلّب بزرگ انتخاباتی در سال ۲۰۰۵ می‌باشد و منتقدین جدّی در داخل کردستان عراق دارد. این دولت حتّی در بعضی مواقع از هرگونه کمک به خانواده‌های فقیری که فرزندان آن‌ها در راه به قدرت رسیدن طالبانی و بارزانی کشته شده‌اند، امتناع می‌کند. امروز، تجربه‌ی این دولت کرد، پیش روی فعّالین سیاسی کردستان است و آن‌ها بایستی منصفانه به پرسشهای پیش رو پاسخ دهند. به نظر می‌رسد، اگر فعّالین سیاسی کرد، فارغ از تعصّب‌ها و گرایش‌های سیاسی خود به این پرسش‌ها پاسخ دهند، گره بسیاری از مشکلات مردم کرد گشوده خواهد شد و راهکارهای واقعی‌تر و مفیدتری برای بهبود وضعیّت زندگی مردم کرد ارائه خواهند داد.

از سوی دیگر دولت مرکزی نیز باید در رویکردهای خود نسبت به کردستان و مردم این سرزمین، تجدیدنظر جدّی داشته باشد. تداوم نگاه امنیّتی به کردستان، بی‌شک در دراز مدّت باعث خواهد شد که سربازان بیشتری برای اندیشه‌های سلفی و تجزیه‌طلبانه ساخته و پرداخته شود. دولت مرکزی باید بداند که هر شخصی که لباس کردی می‌پوشد و به زبان کردی صحبت می‌کند الزاماً جدایی‌طلب و تجزیه‌خواه نیست. در کردستان همیشه مردان وطن‌پرست و آزاده‌ای بوده‌اند که دغدغه‌ی اصلی آن‌ها کردستانی آباد در ایرانی مقتدر و آزاد بوده است. در این مدّت که در کردستان زندگی می‌کردم هر جا که پا می‌گذاشتم، مردم از دو نفر با احترام زیاد یاد می‌کردند: مرحوم مهندس بهاءالدین ادب و دکتر عبدالله رمضان‌زاده. بی‌شک مردم کردستان خاطرات خدمات این دو مرد بزرگ را هیچگاه فراموش نخواهند کرد. مردانی که در عین کرد بودن، اصالت ایرانی خود را نیز حفظ کرده و دغدغه مردمشان را داشتند و بی‌ادّعا به مردم کردستان و ایران خدمت کرده‌اند. کردستان پر از انسان‌هایی ست که به واقع یک ایرانی کرد هستند و اگر انتقاد یا اعتراضی دارند، آن را با مشی اصلاح‌طلبانه و مسالمت‌آمیز مطرح می‌کنند و تنها به دنبال احیای حقوق قانونی خود در چارچوب قوانین رسمی کشور هستند. دولت مرکزی، باید با تغییر رویّه خود به این دسته از فعّالین سیاسی و اجتماعی کرد اعتماد کند. رویّه‌ای که تا حدودی در دوران هشت سال اصلاحات انجام شد و اثرات مثبت آن به خوبی دیده شد. نتایجی که باعث شد تا مدّت‌ها اندیشه‌های تجزیه‌طلبانه و رویکردهای مسلّحانه برخی گروه‌های کرد به محاق رفته و مردم استقبالی از این گروه‌ها نداشته باشند. راهکار دیگری که دولت مرکزی باید به صورت استراتژیک در منطقه کردستان دنبال کند فقرزدایی و رفع محرومیّت‌های مردم این منطقه است. دولت مرکزی باید استراتژی‌های نوینی را برای این منطقه طرّاحی کند. بهترین رویکردی که دولت مرکزی می‌تواند در این مناطق داشته باشد ترکیبی از رویکردهای اقتصادی و امنیّتی است. ساده‌انگاری‌ست که فکر کنیم دولت مرکزی در کوتاه مدّت و میان مدّت رویکرد امنیّتی خود در مرزهای کردستان را به کلّی فراموش می‌کند و رویکرد دیگری را جایگزین آن خواهد کرد. در ضمن بایستی این نکته را مدّ نظر داشته باشیم که بخشی از رویکرد دولت‌های دیگر کشور‌ها به مرزهای خود همیشه رویکرد امنیّتی بوده است. با این حساب به نظر می‌رسد، بهترین رویکردی که دولت مرکزی می‌تواند در کردستان داشته باشد ترکیبی از اعتماد به نخبگان آزاده و وطن پرست کرد و حتّی تقویت آن‌ها در مقابل گزینه‌های آلترناتیو، رفع مشکلات اقتصادی و محرومیّت‌های اقتصادی-اجتماعی مردم کرد و اتّخاذ رویکرد امنیّتی در برابر جدایی‌طلبان و تجزیه‌خواهان و گروه‌های مسلّح به نحوی که کمترین آسیب به مردم کرد وارد شود، است. در مدّتی که در کردستان بودم از نزدیک مشاهده کردم که خانواده‌هایی که از نظر اقتصادی متمکّن‌تر و مرفه‌تر بودند، با عقاید جدایی‌طلبانه و مسلّحانه مخالفت جدّی می‌کردند و آنهایی که بیشتر طعم محرومیّت و فقر را کشیده‌اند و چیزی برای از دست دادن ندارند، مخالفت‌های شدیدتری با دولت مرکزی می‌کردند و گاهی فرزندان یا بستگان آن‌ها به همین خاطر به عضویّت گروههای مسلّح درآمده بودند. شاید بهترین رویکرد امنیّت‌زا برای دولت مرکزی در کردستان، رفع محرومیّت‌های اقتصادی مردم این منطقه باشد.

همینجا یادآوری یک نکته ضروری به نظر می‌رسد. در روند حلّ مشکلات کردستان تک‌تک فعّالین سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور نیز می‌توانند نقش به‌سزایی بازی کنند. هرکس که امکان یا توان یا تخصّصی داشته باشد، به نوبه خود می‌تواند با حضور در این منطقه و آشنایی با مشکلات مردم خونگرم و دوست‌داشتنی این دیار و خدمت‌رسانی به این مردم، گامی در راه حلّ مشکلات مردم محروم این سرزمین بردارد. این کار هم به رفع بخشی از محرومیّت‌های این منطقه کمک خواهد کرد و هم فرآیند اعتمادسازی را تسریع می‌بخشد. تجربه شخصی حضور من در کردستان این نکته را برای من به اثبات رسانده است که مردم کرد، مردمی قدر‌شناس و نجیب هستند. آن‌ها مردمی هستند که دیر به غریبه‌ها اعتماد می‌کنند؛ امّا هنگامی که اعتماد می‌کنند، تمام و کمال اعتماد می‌کنند. روزی که من به کردستان رفتم، یک پزشک فارسِ شیعه بودم که به منطقه‌ای کردنشین، سنّی مذهب و محروم می‌رفتم. هرکدام از عناصر هویّتی من می‌توانست باعث ایجاد حس بی‌اعتمادی در مردم آن منطقه شود امّا به مرور زمان و با شناخت بیشتر من و این مردم از یکدیگر، رابطه‌ای فرا‌تر از رابطه پزشک-بیمار بین ما ایجاد شد. رابطه‌ای که از جنس محبّت و عاطفه بود. آن‌ها برای من از مشکلات و محرومیّت‌هایشان می‌گفتند و من هم با آن‌ها از محرومیّت‌ها و مشکلاتی که مردم دیگر نقاط کشور با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، حرف می‌زدم. من در این مدّت به وضوح دیدم که مردم کرد به کسانی که صادقانه به آن‌ها خدمت کنند، تا چه حدّ محبّت می‌ورزند. به این دلیل اعتقاد دارم که هرکدام از ما می‌توانیم به عنوان بخشی از راهکار حلّ مشکل کردستان باشیم و با کمک به رفع محرومیّت‌های مردم این منطقه، کمک شایانی به منافع ملّی کشورمان بکنیم.

کردستان جزئی از سرزمین مادری ما، ایران است. منطقه‌ای زیبا و ناشناخته با مردمانی اصیل و مهربان که محرومیّت و فقر سزاوار این سرزمین و مردمش نیست. کردستان بخشی جدایی‌ناپذیر از سرزمین مادری ما، ایران است. بخشی که تا همیشه ایرانی خواهد ماند و دشمنان این آب و خاک باید بدانند که ما برای دیدن زیبایی‌های این بخش از سرزمین مادری و دیدار دوستان کردمان هیچگاه ویزا نخواهیم گرفت....


پی‌نوشت‌ها:
۱- این یادداشت را به تمام کردهایی که با حفظ اصالت ایرانی خود، دغدغه حلّ مشکلات مردم کردستان را دارند تقدیم می‌کنم. به تمام ادب‌ها، رمضان‌زاده‌ها و جلالی‌زاده‌ها...
۲- انگیزه‌ی نوشتن این یادداشت، از مدّت‌ها قبل وجود داشت امّا بیانیه مشترک دو حزب دموکرات کردستان و کومله باعث تسریع در نوشتن این یادداشت شد.
۳- عکس، متعلق به روستای پالنگان است. روستایی بسیار زیبا و تاریخی از دهستان ژاورود که از توابع شهرستان کامیاران می‌باشد و در تیرماه ۱۳۹۱ سفری به آنجا داشتم.

۱ نظر:

  1. با سلام
    من هم مدتی در کردستان حضور داشتم و بسیاری از مطالبی را که شما نوشتید دیدم و احساس کردم

    پیروز باشید

    پاسخحذف

لطفاً فقط در مورد موضوع این نوشته نظر بدهید. با سپاس!