تا چند دهه پیش شغلی به نام شمایلگردانی وجود داشت. شمایلگردان، مردی بود که تصویر نقاشیشدهی سیمای یکی از ائمهی شیعه را در دست میگرفت، روی آن پارچهای میکشید، در کوچهها به راه میافتاد و درب خانهها را یکی یکی میزد. وقتی صاحب منزل، درب را میگشود، دورهگرد، پارچه را از روی شمایل میکشید و تصویر را به او نشان میداد. به محض آنکه چشم صاحبخانه به عکس میافتاد، صلواتی میفرستاد و پولی به مرد میداد، چرا که باعث شده بود ثواب دیدن تصویر امام نصیبش شود.
شمایلها، تصاویر نقاشیشدهی ائمهی شیعه و پیامبر اسلام بودند. تصاویری با شباهتهایی نزدیک: چشمانی درشت، ابروانی مشکی، پوستی سفید، نگاهی نافذ، قدی رعنا و رشید، اندامی بلندبالا و چهارشانه، چهرهای حاکی از حکمت و دانش و عبا و عمامهای عمدتاً به رنگ سبز که نشان سیادت بوده و هست. شمایلها، همهی ائمه را شامل نمیشدند. برخی به دلایل تاریخی در این لیست نبودند، مانند فاطمه زهرا یا امام زمان. برخی هم به دلیل برتری دادن بعضی ائمه بر بعضی دیگر؛ مصداق همان مضمونی که مداحان بر سر منابر میخوانند: از طریق همهی ائمه میتوان به خدا رسید، اما راه رسیدن به خدا از طریق حسین کوتاهتر است. مشهورترین شمایلها از آن حضرت محمد، حضرت علی، امام حسین و امام رضا بود.
اما در این میان دو تصویر متفاوت نیز وجود داشته است. اولی تصویری است از حضرت علی که دوزانو روی زمین نشسته است، با قدی کوتاه، بازوهایی ستبر، شکمی فربه، شمشیری حمایلبسته، ابروهایی گرهخورده و چهرهای جدی و قاطع. این تصویر که فاصلهای بسیار نسبت به شمایلهای معمول از حضرت علی دارد، از پیش از انقلاب، مخصوصاً در بین پهلوانان و اهالی زورخانهها جا باز کرده بود و ارج نهاده میشد. دومی تصویری از کودکی پیامبر اسلام است که عمدتاً پس از انقلاب، شهرت پیدا کرده و به خانهها راه یافته است. این تصویر، نوجوانی خندان را با عمامهای بر سر و گل یاسمنی بر گوش نشان میدهد. پیش از این گفته میشد که این عکس در سفری که حضرت محمد همراه با عموی خود ابوطالب به شام داشته توسط راهبی مسیحی ترسیم شده است. مطابق این قول، بحیرای راهب در حین گشت و گذار در سوریه، حضرت محمد را از روی نشانهی پیامبری بین شانههایش، بازشناخته است. پیامبر آینده باید میگفته است: «هنگامی که من به آسمان و ستارهها مینگرم، خود را بالاتر از ستارهها مییابم.». به همین دلیل است که در بعضی تصاویر، ستارههایی در پسزمینه این عکس دیده میشود.
بسیاری بهدلیل شبهمینیاتوری بودن شمایلها و تقبیح عمل نقاشی کشیدن به مثابه شعبهای از تصویرگری و بتسازی در اسلام – آنچنان که فقها در بازگویی تاریخ صدر اسلام و عصر پیامبر میگویند و عدم وجود تصویری از پیامبر و ائمه را گواه سخنشان میگیرند - در اصالت شمایلها تردید داشتند؛ اما در مورد آن دو تصویر، شک و شبههی کمتری وجود داشت؛ زیرا تصویر حضرت علی با آنچه در روایات شیعه از ویژگیهای او و نیز از مجالس لهو و لعب بنیامیه و اهانت به آن حضرت نقل میشود، همخوانی داشت. اصالت روایت دوم نیز عمدتاً به تأیید عکس توسط آیتالله خمینی برمیگشت. مطابق آنچه که در اوایل انقلاب در افواه عمومی نقل میشد، آیتالله خمینی هیچیک از شمایلهای ائمه را در خانه یا اتاق خود نگه نمیداشت، جز همین عکس مشهور از کودکی حضرت محمد را. با اینکه در این زمینه نه متن مکتوبی وجود دارد و نه مدرک مستندی ارائه شده است، اما همین قول شفاهی کافی بوده است تا تردیدها درباره اصالت عکس کودکی حضرت محمد را برطرف نماید.
تصویر منتسب به کودکی حضرت محمد اما گویا حکایت دیگری داشته است. این تصویر، ظاهراً عکس پسربچهای تونسی است که توسط عکاسی به نام رودلف فرانتس لنرت در دهه نخست قرن گذشتهی میلادی گرفته شده و در دههی بیست به صورت کارت پستال منتشر شده است. این تصویر تقریباً هفتاد سال بعد از طریقی نامعلوم به عنوان شمایل کودکی حضرت محمد به میان مسلمانان راه یافته و با دستکاریهایی مختصر در سطحی گسترده منتشر شده است. این مقاله به همین موضوع پرداخته و سیر تاریخی ماجرا را بازگو کرده است.
شمایلها، تصاویر نقاشیشدهی ائمهی شیعه و پیامبر اسلام بودند. تصاویری با شباهتهایی نزدیک: چشمانی درشت، ابروانی مشکی، پوستی سفید، نگاهی نافذ، قدی رعنا و رشید، اندامی بلندبالا و چهارشانه، چهرهای حاکی از حکمت و دانش و عبا و عمامهای عمدتاً به رنگ سبز که نشان سیادت بوده و هست. شمایلها، همهی ائمه را شامل نمیشدند. برخی به دلایل تاریخی در این لیست نبودند، مانند فاطمه زهرا یا امام زمان. برخی هم به دلیل برتری دادن بعضی ائمه بر بعضی دیگر؛ مصداق همان مضمونی که مداحان بر سر منابر میخوانند: از طریق همهی ائمه میتوان به خدا رسید، اما راه رسیدن به خدا از طریق حسین کوتاهتر است. مشهورترین شمایلها از آن حضرت محمد، حضرت علی، امام حسین و امام رضا بود.
اما در این میان دو تصویر متفاوت نیز وجود داشته است. اولی تصویری است از حضرت علی که دوزانو روی زمین نشسته است، با قدی کوتاه، بازوهایی ستبر، شکمی فربه، شمشیری حمایلبسته، ابروهایی گرهخورده و چهرهای جدی و قاطع. این تصویر که فاصلهای بسیار نسبت به شمایلهای معمول از حضرت علی دارد، از پیش از انقلاب، مخصوصاً در بین پهلوانان و اهالی زورخانهها جا باز کرده بود و ارج نهاده میشد. دومی تصویری از کودکی پیامبر اسلام است که عمدتاً پس از انقلاب، شهرت پیدا کرده و به خانهها راه یافته است. این تصویر، نوجوانی خندان را با عمامهای بر سر و گل یاسمنی بر گوش نشان میدهد. پیش از این گفته میشد که این عکس در سفری که حضرت محمد همراه با عموی خود ابوطالب به شام داشته توسط راهبی مسیحی ترسیم شده است. مطابق این قول، بحیرای راهب در حین گشت و گذار در سوریه، حضرت محمد را از روی نشانهی پیامبری بین شانههایش، بازشناخته است. پیامبر آینده باید میگفته است: «هنگامی که من به آسمان و ستارهها مینگرم، خود را بالاتر از ستارهها مییابم.». به همین دلیل است که در بعضی تصاویر، ستارههایی در پسزمینه این عکس دیده میشود.
بسیاری بهدلیل شبهمینیاتوری بودن شمایلها و تقبیح عمل نقاشی کشیدن به مثابه شعبهای از تصویرگری و بتسازی در اسلام – آنچنان که فقها در بازگویی تاریخ صدر اسلام و عصر پیامبر میگویند و عدم وجود تصویری از پیامبر و ائمه را گواه سخنشان میگیرند - در اصالت شمایلها تردید داشتند؛ اما در مورد آن دو تصویر، شک و شبههی کمتری وجود داشت؛ زیرا تصویر حضرت علی با آنچه در روایات شیعه از ویژگیهای او و نیز از مجالس لهو و لعب بنیامیه و اهانت به آن حضرت نقل میشود، همخوانی داشت. اصالت روایت دوم نیز عمدتاً به تأیید عکس توسط آیتالله خمینی برمیگشت. مطابق آنچه که در اوایل انقلاب در افواه عمومی نقل میشد، آیتالله خمینی هیچیک از شمایلهای ائمه را در خانه یا اتاق خود نگه نمیداشت، جز همین عکس مشهور از کودکی حضرت محمد را. با اینکه در این زمینه نه متن مکتوبی وجود دارد و نه مدرک مستندی ارائه شده است، اما همین قول شفاهی کافی بوده است تا تردیدها درباره اصالت عکس کودکی حضرت محمد را برطرف نماید.
تصویر منتسب به کودکی حضرت محمد اما گویا حکایت دیگری داشته است. این تصویر، ظاهراً عکس پسربچهای تونسی است که توسط عکاسی به نام رودلف فرانتس لنرت در دهه نخست قرن گذشتهی میلادی گرفته شده و در دههی بیست به صورت کارت پستال منتشر شده است. این تصویر تقریباً هفتاد سال بعد از طریقی نامعلوم به عنوان شمایل کودکی حضرت محمد به میان مسلمانان راه یافته و با دستکاریهایی مختصر در سطحی گسترده منتشر شده است. این مقاله به همین موضوع پرداخته و سیر تاریخی ماجرا را بازگو کرده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً فقط در مورد موضوع این نوشته نظر بدهید. با سپاس!