امروز یک سر رفته بودم کتابفروشی تا کتاب «ایران و یونان» اثر حاتم قادری را بخرم. موقع پرداخت بهای کتاب، چشمم افتاد به کتابهای «گزارش یک آدمربایی» گابریل گارسیا مارکز که روی میز پیشخوان فروشنده روی همدیگر چیده شده بود. از فروشنده پرسیدم:
- این کتاب، پُرفروش است که آن را روی پیشخوان و پیش چشم مشتریها گذاشتهاید؟
- بله! جزو پرفروشترین کتابهای ماست.
- [با اندکی تردید گفتم] اِمممم... به خاطر ِ... به خاطر توصیهی «چیز» است که این کتاب پرفروش است؟ ...یا دلیل دیگری دارد؟
- [چند ثانیه مکث] نمیدونم به خاطر توصیهی اونه یا نه. ولی پرفروشترین کتاب ماست...
- اوهوم! لطفاً یکی هم به من بدهید! کتاب کاغذی را به نسخهی پی.دی.اف ترجیح میدهم!
- این کتاب، پُرفروش است که آن را روی پیشخوان و پیش چشم مشتریها گذاشتهاید؟
- بله! جزو پرفروشترین کتابهای ماست.
- [با اندکی تردید گفتم] اِمممم... به خاطر ِ... به خاطر توصیهی «چیز» است که این کتاب پرفروش است؟ ...یا دلیل دیگری دارد؟
- [چند ثانیه مکث] نمیدونم به خاطر توصیهی اونه یا نه. ولی پرفروشترین کتاب ماست...
- اوهوم! لطفاً یکی هم به من بدهید! کتاب کاغذی را به نسخهی پی.دی.اف ترجیح میدهم!
salam
پاسخحذفkhosh be haltan ke in ketab ra kaghazi mikhoonid...
man faghat noskhe pdf ash ro daram
sedaye varagh khordane ketab zire angosht haie dast kheili lezzat bakhshe
hatman midoonid ke khoondane in ketab ro che kasi tosieh kardan.
bekhoonid va lezzatesh ro bebarid
pirooz bashid
سلام.
پاسخحذفبله، البته که میدانم چه کسی خواندن این کتاب را توصیه کرده است! برای همین هم کلمهی «چیز» را داخل گیومه گذاشتم! هر چند، نکتهی جالب این بود که من در هنگام گفتوگو با فروشندهی کتاب، ناخودآگاه، کلمهی «چیز» را بهجای نام او به کار بردم...
من هم هنوز نوستالژی بوی کاغذ و صدای ورق زدن در هنگام مطالعه را دارم.
از لطف و محبت شما ممنون.
پایا و پویا باشید.