میتوان گمان کرد چنانچه شرایط ابتدای دههی ۱۳۳۰ ده بار دیگر، با توطئهی خارجی یا بدون آن، تکرار شود، خردهفرهنگهای جامعهی ایران باز هم ائتلافی ضمنی در برابر یک خردهفرهنگ را که احتمال برنده شدن آن وجود دارد به هر نوع سازشی ترجیح بدهند، حتی اگر به معنی شکست از اجنبی باشد.
احساس آخرین فرصت، اصرار بر خواستهای حداکثر و رسیدن به نتایج حداقل، خصلت جنبشهای اجتماعی ایران بوده است. این نتیجهگیری ممکن است تهرنگی از تقدیر تاریخی داشته باشد. اما وقایع و تحولات تاریخی قبلی و بعدی جامعهی ایران را که کنار هم بگذاریم، نقطهچینها خطی را تشکیل میدهند که وقایع مرداد ۳۲ روی آن قرار میگیرد.
شاید دولت نوپای مشروطه در برابر التیماتوم سال ۱۲۹۰ روسیه و بریتانیا برای اخراج مورگان شوستر توان مقاومت نداشت و هر آنچه میتوانست انجام داد، اما در برابر هشدار سال ۱۳۳۱ بریتانیا که این آخرین مذاکرهی نفت است، در قضیهی بحرین و جزایر سهگانه در سال ۱۳۴۹، در توافقنامهی آزاد کردن گروگانهای آمریکایی در سال ۱۳۵۹، در برابر پیشنهاد آتشبس در سالهای ۱۳۶۱ و در پذیرش قطعنامهی شورای امنیت در ۱۳۶۷ واکنشها بسیار شبیه بودهاند: اول حماسه، بعد فاجعه. معرکه بگیرید؛ وانمود کنید که دارید قدرتهای بزرگ را به زانو در میآورید؛ رقیبان را به خیانت و دزدی و وطنفروشی متهم کنید؛ سطح مطالبات را چنان بالا ببرید که از میان رقیبان کسی نتواند روی دست شما بلند شود. وقتی ناکام شدید و همه به نتایج حداقل تن دادند، به مظلومیت تاریخی پناه ببرید و جهانخواران را مقصر معرفی کنید.
دلمشغولی با مظلومیت خویش در برابر فرهنگهای قویتر و غالب به ما فرصت میدهد، همانند نوعی داروی آرامشبخش، خاطرمان را از دغدغهی شرایط واقعی منصرف کنیم. به بیان دیگر، قرار دادن مسائل در دورنمای تنازعات قدرتهای بزرگ – که در فولکور سیاسی مردم خاورمیانه بیشتر به مقولهای ماوراءالطبیعه میماند – کمک میکند تا به درک جزئیات آزاردهنده نیازی نباشد.
● ظلم، جهل و برزخیان زمین؛ محمد قائد؛ صص ۳۵۵-۳۵۶
احساس آخرین فرصت، اصرار بر خواستهای حداکثر و رسیدن به نتایج حداقل، خصلت جنبشهای اجتماعی ایران بوده است. این نتیجهگیری ممکن است تهرنگی از تقدیر تاریخی داشته باشد. اما وقایع و تحولات تاریخی قبلی و بعدی جامعهی ایران را که کنار هم بگذاریم، نقطهچینها خطی را تشکیل میدهند که وقایع مرداد ۳۲ روی آن قرار میگیرد.
شاید دولت نوپای مشروطه در برابر التیماتوم سال ۱۲۹۰ روسیه و بریتانیا برای اخراج مورگان شوستر توان مقاومت نداشت و هر آنچه میتوانست انجام داد، اما در برابر هشدار سال ۱۳۳۱ بریتانیا که این آخرین مذاکرهی نفت است، در قضیهی بحرین و جزایر سهگانه در سال ۱۳۴۹، در توافقنامهی آزاد کردن گروگانهای آمریکایی در سال ۱۳۵۹، در برابر پیشنهاد آتشبس در سالهای ۱۳۶۱ و در پذیرش قطعنامهی شورای امنیت در ۱۳۶۷ واکنشها بسیار شبیه بودهاند: اول حماسه، بعد فاجعه. معرکه بگیرید؛ وانمود کنید که دارید قدرتهای بزرگ را به زانو در میآورید؛ رقیبان را به خیانت و دزدی و وطنفروشی متهم کنید؛ سطح مطالبات را چنان بالا ببرید که از میان رقیبان کسی نتواند روی دست شما بلند شود. وقتی ناکام شدید و همه به نتایج حداقل تن دادند، به مظلومیت تاریخی پناه ببرید و جهانخواران را مقصر معرفی کنید.
دلمشغولی با مظلومیت خویش در برابر فرهنگهای قویتر و غالب به ما فرصت میدهد، همانند نوعی داروی آرامشبخش، خاطرمان را از دغدغهی شرایط واقعی منصرف کنیم. به بیان دیگر، قرار دادن مسائل در دورنمای تنازعات قدرتهای بزرگ – که در فولکور سیاسی مردم خاورمیانه بیشتر به مقولهای ماوراءالطبیعه میماند – کمک میکند تا به درک جزئیات آزاردهنده نیازی نباشد.
● ظلم، جهل و برزخیان زمین؛ محمد قائد؛ صص ۳۵۵-۳۵۶
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً فقط در مورد موضوع این نوشته نظر بدهید. با سپاس!