در روانشناسی اجتماعی برخورد فرهنگها و طبقات، چند نکته میتوان یافت. اول، هر چه طرف انتقادکننده قویتر باشد، ضربهی وارده دردناکتر و احساس مظلومیت در طرف ضعیف بیشتر است. چنانچه در روزنامهای در یک شهر کوچک ایران، مطلبی دائر بر وجود تنعم بیحد و حساب در شهر تهران، و حاوی اتهام اسراف و افراط در خوشگذرانی به ساکنان آن درج شود، واکنش خوانندگان احتمالی چنین مطلبی در تهران، دلسوزی همراه با مطایبه است. در مقابل، درج مطلبی در روزنامهای چاپ تهران، حاوی انتقادی نه حتی به آن اندازه سنگین از مردم یک شهر کوچک، ممکن است سبب شود مردم محلی، دفتر نشریه در آن شهر را به آتش بکشند و ورود نسخههای آن را ممنوع کنند، چون موضوع را کاملاً شخصی میبینند و خود را شخصاً در معرض اهانت مییابند.
زمانی که در تهران مطلبی درج شد دربارهی حملهی وحشیانهی افرادی در لرستان به کوهنوردانی که از شهرهای دیگر برای سیاحت آن نواحی رفته بودند، پاسخ مقامهای محلی، آکنده از خشم و ملامت بود.
دوم، روند فرافکنی (به مصداق "تیر از کمان چو رفت، نیاید به شست باز") برگشتناپذیر است. زمانی که صفتی به دیگران، یا به طرف مقابل نسبت داده شد، طرف نسبتدهنده هرگز از نظر روحی، قادر نخواهد بود آن را پس بگیرد و بپذیرد این در واقع خصلت خود اوست.... درجهی عقل و انصاف فرد در این داوری کمتأثیر است زیرا موضوع بیش از آنکه عقلانی باشد، مربوط به مکانیسمی دفاعی و توجیهی است....
مسأله با توسل به اصول اخلاقی حل نمیشود، زیرا اخلاق مقولهای است باز. در ژاپن هم مانند کشورهای خاورمیانه، چرب کردن سبیل مقامهای دولت امری غیراخلاقی به شمار نمیآید، چرا که روح رؤسای قبایل باستانی، بهرغم صنعتی شدن جامعه، همچنان حضور دارد. تفاوت در این است که در ژاپن، وقتی طشت رسوایی از بام افتاد و با الهام از قوانین غرب – و نه سنت نیاکان – مقام پیشکشگیر محکوم شد، وی ممکن است خودکشی کند. در خاورمیانه بیشتر احتمال دارد سر روزنامهنگاری را که پته روی آب انداخته است، زیر آب کنند. در غرب که نهادهای سیاسی و اجتماعی تا حد زیادی جای روابط خویشاوندی را گرفته است، ادعا میکنند که به پیشکشگیر ارفاق نخواهد شد (گرچه رسم هدیه پذیرفتن، یکسره محو نشده است. بهخصوص در سطوح کلان که میتوان رسیدگی به قضیه را چندین سال به درازا کشاند).
در مشرقزمین که پیشکش گرفتن مقامها اخلاقاً مجاز و بلکه مستحب است و بخشی از مزایای شغلی محسوب میشود، اما به تقلید از غربیان ظاهراً ممنوع اعلام شده، فساد یعنی روابط نامشروع جنسی، نه چرب شدن و چرب کردن سبیل و بستن بار خویش از هر طریق و به هر ترتیب. فساد در فرهنگ آلمانی-انگلیسی-آمریکایی از یک سو و در فرهنگهای شرقی از سوی دیگر، مصادیق کاملاً متفاوتی دارد (پینوشت را ببینید). در ایران، نیمقرن است علیه فساد اداری قانون وضع میکنند، اما این قوانین بسیار کماثر است زیرا با معیارهای اخلاقی و عادات فرهنگی دیرین مردم همخوانی ندارد.
پینوشت:
آخرین سفیر آمریکا در زمان رژیم سابق ایران در خاطراتش مینویسد وقتی با همسرش از مشهد دیدن میکرد، عبدالعظیم ولیان، استاندار خراسان و نایبالتولیهی آستان قدس، جواهراتی از طلا و الماس و فیروزه به همسر سفیر داد. مهمانان آمریکایی توضیح دادند که طبق قوانین آمریکا هدیه قبول کردن مقام دولت جرم است. اما استاندار، با اشاره به اهمیت آبرو در مشرقزمین، یادآور شد که رد هدیه، بیاحترامی به هدیهدهنده است. آن هدایا را پس از چندینبار رفت و برگشت بین سفارت آمریکا در تهران و استانداری خراسان، سرانجام به واشنگتن فرستادند تا به عنوان اموال دولت آمریکا حراج شود. (ویلیام سالیوان، مأموریت در ایران، ص ۵-۶۴).
● ظلم، جهل و برزخیان زمین؛ محمد قائد؛ صص ۲۲۵-۲۲۸
زمانی که در تهران مطلبی درج شد دربارهی حملهی وحشیانهی افرادی در لرستان به کوهنوردانی که از شهرهای دیگر برای سیاحت آن نواحی رفته بودند، پاسخ مقامهای محلی، آکنده از خشم و ملامت بود.
دوم، روند فرافکنی (به مصداق "تیر از کمان چو رفت، نیاید به شست باز") برگشتناپذیر است. زمانی که صفتی به دیگران، یا به طرف مقابل نسبت داده شد، طرف نسبتدهنده هرگز از نظر روحی، قادر نخواهد بود آن را پس بگیرد و بپذیرد این در واقع خصلت خود اوست.... درجهی عقل و انصاف فرد در این داوری کمتأثیر است زیرا موضوع بیش از آنکه عقلانی باشد، مربوط به مکانیسمی دفاعی و توجیهی است....
مسأله با توسل به اصول اخلاقی حل نمیشود، زیرا اخلاق مقولهای است باز. در ژاپن هم مانند کشورهای خاورمیانه، چرب کردن سبیل مقامهای دولت امری غیراخلاقی به شمار نمیآید، چرا که روح رؤسای قبایل باستانی، بهرغم صنعتی شدن جامعه، همچنان حضور دارد. تفاوت در این است که در ژاپن، وقتی طشت رسوایی از بام افتاد و با الهام از قوانین غرب – و نه سنت نیاکان – مقام پیشکشگیر محکوم شد، وی ممکن است خودکشی کند. در خاورمیانه بیشتر احتمال دارد سر روزنامهنگاری را که پته روی آب انداخته است، زیر آب کنند. در غرب که نهادهای سیاسی و اجتماعی تا حد زیادی جای روابط خویشاوندی را گرفته است، ادعا میکنند که به پیشکشگیر ارفاق نخواهد شد (گرچه رسم هدیه پذیرفتن، یکسره محو نشده است. بهخصوص در سطوح کلان که میتوان رسیدگی به قضیه را چندین سال به درازا کشاند).
در مشرقزمین که پیشکش گرفتن مقامها اخلاقاً مجاز و بلکه مستحب است و بخشی از مزایای شغلی محسوب میشود، اما به تقلید از غربیان ظاهراً ممنوع اعلام شده، فساد یعنی روابط نامشروع جنسی، نه چرب شدن و چرب کردن سبیل و بستن بار خویش از هر طریق و به هر ترتیب. فساد در فرهنگ آلمانی-انگلیسی-آمریکایی از یک سو و در فرهنگهای شرقی از سوی دیگر، مصادیق کاملاً متفاوتی دارد (پینوشت را ببینید). در ایران، نیمقرن است علیه فساد اداری قانون وضع میکنند، اما این قوانین بسیار کماثر است زیرا با معیارهای اخلاقی و عادات فرهنگی دیرین مردم همخوانی ندارد.
پینوشت:
آخرین سفیر آمریکا در زمان رژیم سابق ایران در خاطراتش مینویسد وقتی با همسرش از مشهد دیدن میکرد، عبدالعظیم ولیان، استاندار خراسان و نایبالتولیهی آستان قدس، جواهراتی از طلا و الماس و فیروزه به همسر سفیر داد. مهمانان آمریکایی توضیح دادند که طبق قوانین آمریکا هدیه قبول کردن مقام دولت جرم است. اما استاندار، با اشاره به اهمیت آبرو در مشرقزمین، یادآور شد که رد هدیه، بیاحترامی به هدیهدهنده است. آن هدایا را پس از چندینبار رفت و برگشت بین سفارت آمریکا در تهران و استانداری خراسان، سرانجام به واشنگتن فرستادند تا به عنوان اموال دولت آمریکا حراج شود. (ویلیام سالیوان، مأموریت در ایران، ص ۵-۶۴).
● ظلم، جهل و برزخیان زمین؛ محمد قائد؛ صص ۲۲۵-۲۲۸
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً فقط در مورد موضوع این نوشته نظر بدهید. با سپاس!