در کار برخی دوستان ماندهام. به «دخالت بشردوستانه» آمریکا در یوگسلاوی سابق و توقف نسلکشی مسلمانان کوزوو توسط صربها اشاره میکنند، و طعنه میزنند که خوش به حال مسلمانان کوزوو که روشنفکرانی مثل روشنفکران ما نداشتند! وگرنه، هنوز که هنوز بود صربها در حال کشتار و نسلکشی مسلمانان بودند و روشنفکران هم در حال صدور بیانیه علیه دخالت نظامی غرب و کمک بشردوستانه و یادآوری جنایتهای غربیها و....
کشتار مسلمانان کوزوو توسط صربها با هر ملاک و معیاری، «نسلکشی» محسوب میشد. «نسلکشی» یکی از موارد سهگانهای است که «دخالت بشردوستانه» با تصویب سازمان ملل را مجاز میدارد. بازوی اجرایی سازمان ملل برای دخالت نظامی، شورای امنیت است و تصمیمگیری در این شورا نیز عملاً در دست کشورهای غربی است که دقیقاً بر اساس «منافع ملیشان» رأی داده یا از حق وتو استفاده میکنند. البته در ماجرایی نظیر حمله به عراق، کشورهای حملهکننده حتی همین صورت قانونی را هم رعایت نکرده و بدون وجود مصوبهای در شورای امنیت، خودسرانه تصمیم به حمله گرفتند.
آنچه در ایران میگذرد با کدام ملاک و معیار، «نسلکشی» محسوب میشود که دوستان به چنین مقایسهای دست میزنند؟ و اگر روشنفکران اشاره میکنند که اطلاق عنوان «بشردوستانه» به دخالتهای نظامی غرب در سایر کشورها نارواست و کشورهای غربی فقط زمانی که منافعشان اقتضا کنند، حتی نسبت به همان کشتار و نسلکشی واکنش نشان میدهند و دخالت در رواندا و حتی همین کوزوو، پس از مدتها بیاعتنایی و چشمپوشی در برابر جنایتهای انجامشده اتفاق افتاد، آیا هنوز هم حرف نامربوط میزنند؟! بگذریم که انگیزهی اصلی دخالت در یوگسلاوی، درهم کوبیدن پنجمین ارتش قدرتمند جهان بود که از یوگسلاوی سابق به صربها، ارث رسیده بود و بگذریم که واکنش به کشتار ۸۰۰ هزار نفری مردم رواندا زمانی اتفاق افتاد که فرانسه تصمیم به مداخله گرفت و سایر کشورها نیز بهیکباره انگیزهی مداخلهی بشردوستانه پیدا کردند.
دوستان در برابر نظام کنونی ایران به بنبست گرفتار شدهاند؛ نه حرکتهای داخلی نظیر جنبش سبز و نه وجود بهاصطلاح اپوزیسیون خارجنشین، راه به جایی نبرده است. تا اینجا درست. اما این دلیل نمیشود که دوستان عمق کینه و تنفر خود از نظام کنونی و آرزوی سقوط آن را با دست دراز کردن به سوی «هر کس» و با «هر هزینه» پاسخ دهند. «ویرانی زیرساختهای ایران» در پی حملهی نظامی شوخی و مزاح نیست؛ تازه اگر هنوز نامی از کشوری به نام ایران باقی مانده باشد.
کشتار مسلمانان کوزوو توسط صربها با هر ملاک و معیاری، «نسلکشی» محسوب میشد. «نسلکشی» یکی از موارد سهگانهای است که «دخالت بشردوستانه» با تصویب سازمان ملل را مجاز میدارد. بازوی اجرایی سازمان ملل برای دخالت نظامی، شورای امنیت است و تصمیمگیری در این شورا نیز عملاً در دست کشورهای غربی است که دقیقاً بر اساس «منافع ملیشان» رأی داده یا از حق وتو استفاده میکنند. البته در ماجرایی نظیر حمله به عراق، کشورهای حملهکننده حتی همین صورت قانونی را هم رعایت نکرده و بدون وجود مصوبهای در شورای امنیت، خودسرانه تصمیم به حمله گرفتند.
آنچه در ایران میگذرد با کدام ملاک و معیار، «نسلکشی» محسوب میشود که دوستان به چنین مقایسهای دست میزنند؟ و اگر روشنفکران اشاره میکنند که اطلاق عنوان «بشردوستانه» به دخالتهای نظامی غرب در سایر کشورها نارواست و کشورهای غربی فقط زمانی که منافعشان اقتضا کنند، حتی نسبت به همان کشتار و نسلکشی واکنش نشان میدهند و دخالت در رواندا و حتی همین کوزوو، پس از مدتها بیاعتنایی و چشمپوشی در برابر جنایتهای انجامشده اتفاق افتاد، آیا هنوز هم حرف نامربوط میزنند؟! بگذریم که انگیزهی اصلی دخالت در یوگسلاوی، درهم کوبیدن پنجمین ارتش قدرتمند جهان بود که از یوگسلاوی سابق به صربها، ارث رسیده بود و بگذریم که واکنش به کشتار ۸۰۰ هزار نفری مردم رواندا زمانی اتفاق افتاد که فرانسه تصمیم به مداخله گرفت و سایر کشورها نیز بهیکباره انگیزهی مداخلهی بشردوستانه پیدا کردند.
دوستان در برابر نظام کنونی ایران به بنبست گرفتار شدهاند؛ نه حرکتهای داخلی نظیر جنبش سبز و نه وجود بهاصطلاح اپوزیسیون خارجنشین، راه به جایی نبرده است. تا اینجا درست. اما این دلیل نمیشود که دوستان عمق کینه و تنفر خود از نظام کنونی و آرزوی سقوط آن را با دست دراز کردن به سوی «هر کس» و با «هر هزینه» پاسخ دهند. «ویرانی زیرساختهای ایران» در پی حملهی نظامی شوخی و مزاح نیست؛ تازه اگر هنوز نامی از کشوری به نام ایران باقی مانده باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً فقط در مورد موضوع این نوشته نظر بدهید. با سپاس!