بزرگان اصلاحطلب اصفهان مرام جالبی دارند. بسته به اینکه باد موافق از کدام سو بوزد، روزی خود را هوادار «جنبش سبز» و روزی دیگر از خیل «اصلاحطلبان» میخوانند! در روزهای تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری دهم، بسیاری از بزرگان اصلاحطلب اصفهان حتی در محل ستاد تبلیغاتی میرحسین هم حضور نمییافتند، چه رسد به اینکه در فعالیتهای آن مشارکت کرده و گوشهای از بار مسؤولیتها را به دوش بکشند! زیرا معتقد بودند بر سر «اسب مُرده» نباید شرطبندی کرد! بله درست خواندید... اسب مُرده!!!
اما وقتی موج سبز حمایت از میرحسین موسوی آرامآرام گسترش یافت و پهنای خیابانها را قبضه کرد، بهویژه پس از روز ۲ خرداد ۱۳۸۸ که میرحسین موسوی در میان جمعیت انبوه هواداران در مسجد سید اصفهان سخنرانی کرد، ناگهان سر و کلهی آقایان اصلاحطلب در ستاد میرحسین پیدا شد! دیر آمده بودند اما آتششان از همه تندتر بود! سراغ یار و کمککار میگرفتند، چرا که طرحها و ایدههای بکر و ناب بسیاری در ذهن داشتند و یکتنه قادر به پیاده کردنشان نبودند...!
در روزهای پس از انتخابات که تظاهرات خیابانی هواداران جنبش سبز آغاز شده و امیدهایی در دل برخی جوانه زده بود که از دل این فشار اجتماعی، تغییراتی در بدنهی قدرت اتفاق افتاده و برخی چهرههای جدید به درون حاکمیت راه خواهند یافت، این اصلاحطلبان اصفهان بودند که با کمال افتخار خود را هوادار «جنبش سبز» و سینهچاک «میرحسین» معرفی کرده و برای آسیبدیدگان این جنبش، آه میکشیدند و اشک میریختند.
اما با افول حضور خیابانی و سرد شدن فضا و فرا رسیدن خزان جنبش سبز، مرام آقایان نیز تغییر کرد. این بار ادعای حضرات این بود که آنان از ابتدا «اصلاحطلب» و پیرو مشی و مرام «سید محمد خاتمی» بودهاند و بارها نسبت به تندروی «جنبش سبز» و یکدندگی «میرحسین» هشدار دادهاند! چه میشد کرد؟! جهت باد تغییر کرده بود!
این روزها که به انتخابات مجلس نهم نزدیک میشویم، بازار جلسات خصوصی بزرگان اصفهان و بررسی راهکارهای مختلف شرکت در این انتخابات، حسابی داغ است. آقایان، بار دیگر بر اصلاحطلب بودن خود و پیروی همیشگی از مرام خاتمی تأکید کرده و از جنبش سبز و میرحسین اعلام برائت کردهاند. حداکثر اظهار لطف و عاطفهی آنها در حق میرحسین هم، تکان دادن سر به علامت تأسف برای ۹ ماه حصر خانگی او بوده است!
آقایان در این جلسات، راهکارهای ورود چراغخاموش به انتخابات را بررسی کرده و بر سر نامزدها و محل کاندیداتوری آنها هم به بحث نشستهاند. پیشنهادهایی نیز برای قرار گرفتن برخی نامزدها در لیست یکی از جریانهای اصولگرا بدون نام و نشان اصلاحطلبی مطرح شده است.
ظاهراً آقایان غیر از منافع آنی و روزانهی خود به هیچ مرام و مسلکی، پایبندی و تعهد طولانیمدت ندارند؛ روزی که منفعت آنی و دورنمای قدرت اقتضا کند، هوادار و سینهچاک جنبش سبز و میرحسین هستند، روزی دیگر که منافع لحظهای و آیندهنگری سیاسی اقتضای دیگری داشته باشد، عضوی از جریان اصلاحطلب و پیرو مرام خاتمی هستند.
اگر ایشان واقعاً مرزبندی اصلاحطلبی/جنبش سبز و خاتمی/میرحسین را واقعی دانسته و قبول دارند، چرا یکی به نعل و یکی به میخ میزنند؟ چرا یک بار برای همیشه تکلیف خود را روشن نمیکنند؟ گویا مصداق این شعر مشهور شدهاند:
به مارماهی مانی، نه این تمام، نه آن تمام
منافقی چه کنی؟ مار باش یا ماهی باش!
اما وقتی موج سبز حمایت از میرحسین موسوی آرامآرام گسترش یافت و پهنای خیابانها را قبضه کرد، بهویژه پس از روز ۲ خرداد ۱۳۸۸ که میرحسین موسوی در میان جمعیت انبوه هواداران در مسجد سید اصفهان سخنرانی کرد، ناگهان سر و کلهی آقایان اصلاحطلب در ستاد میرحسین پیدا شد! دیر آمده بودند اما آتششان از همه تندتر بود! سراغ یار و کمککار میگرفتند، چرا که طرحها و ایدههای بکر و ناب بسیاری در ذهن داشتند و یکتنه قادر به پیاده کردنشان نبودند...!
در روزهای پس از انتخابات که تظاهرات خیابانی هواداران جنبش سبز آغاز شده و امیدهایی در دل برخی جوانه زده بود که از دل این فشار اجتماعی، تغییراتی در بدنهی قدرت اتفاق افتاده و برخی چهرههای جدید به درون حاکمیت راه خواهند یافت، این اصلاحطلبان اصفهان بودند که با کمال افتخار خود را هوادار «جنبش سبز» و سینهچاک «میرحسین» معرفی کرده و برای آسیبدیدگان این جنبش، آه میکشیدند و اشک میریختند.
اما با افول حضور خیابانی و سرد شدن فضا و فرا رسیدن خزان جنبش سبز، مرام آقایان نیز تغییر کرد. این بار ادعای حضرات این بود که آنان از ابتدا «اصلاحطلب» و پیرو مشی و مرام «سید محمد خاتمی» بودهاند و بارها نسبت به تندروی «جنبش سبز» و یکدندگی «میرحسین» هشدار دادهاند! چه میشد کرد؟! جهت باد تغییر کرده بود!
این روزها که به انتخابات مجلس نهم نزدیک میشویم، بازار جلسات خصوصی بزرگان اصفهان و بررسی راهکارهای مختلف شرکت در این انتخابات، حسابی داغ است. آقایان، بار دیگر بر اصلاحطلب بودن خود و پیروی همیشگی از مرام خاتمی تأکید کرده و از جنبش سبز و میرحسین اعلام برائت کردهاند. حداکثر اظهار لطف و عاطفهی آنها در حق میرحسین هم، تکان دادن سر به علامت تأسف برای ۹ ماه حصر خانگی او بوده است!
آقایان در این جلسات، راهکارهای ورود چراغخاموش به انتخابات را بررسی کرده و بر سر نامزدها و محل کاندیداتوری آنها هم به بحث نشستهاند. پیشنهادهایی نیز برای قرار گرفتن برخی نامزدها در لیست یکی از جریانهای اصولگرا بدون نام و نشان اصلاحطلبی مطرح شده است.
ظاهراً آقایان غیر از منافع آنی و روزانهی خود به هیچ مرام و مسلکی، پایبندی و تعهد طولانیمدت ندارند؛ روزی که منفعت آنی و دورنمای قدرت اقتضا کند، هوادار و سینهچاک جنبش سبز و میرحسین هستند، روزی دیگر که منافع لحظهای و آیندهنگری سیاسی اقتضای دیگری داشته باشد، عضوی از جریان اصلاحطلب و پیرو مرام خاتمی هستند.
اگر ایشان واقعاً مرزبندی اصلاحطلبی/جنبش سبز و خاتمی/میرحسین را واقعی دانسته و قبول دارند، چرا یکی به نعل و یکی به میخ میزنند؟ چرا یک بار برای همیشه تکلیف خود را روشن نمیکنند؟ گویا مصداق این شعر مشهور شدهاند:
به مارماهی مانی، نه این تمام، نه آن تمام
منافقی چه کنی؟ مار باش یا ماهی باش!
آقای برجیان،چند تا اسمم در پی نوشت ذکر می کردین بد نبود
پاسخحذفضمن تشکر از نظر شما؛
پاسخحذفاسامی این افراد، محل تشکیل جلسات و محتوای بحثها در اختیار ما است و در صورت لزوم منتشر خواهد شد.
جناب برجیان،از بهراد بهشتی خیری هست؟احیاناً در بین این افراد منظورتون ایشون هم هست؟
پاسخحذفنه دیگه نشد ها! میخواید آرومآروم زیر زبون من رو بکشید...!
پاسخحذفاگر موقع اعلام اسامی رسید، نامهای پیگیران این ماجرا را اعلام خواهیم کرد.
البته اون موقع دیگه لطفی نداره آقای برجیان،گرچه من فکر می کنم این به اصطلاح اصلاح طلبان به هیچ گونه اقبالی از طرف مردم دست پیدا نمی کنند،والبته اون موقع اصلا اهمیتی ندارد،چه اصلاح طلب و چه اصولگرا،هر دو...با توجه به شرایط حال و با توجه به اینکه هیچ افق روشنی از هر گونه بهبود نسبی شرایط کشور میسر نیست فکر می کنم مردم استقبال چندانی از انتخابات نخواهند کرد...
پاسخحذفمتاسفم واقعا برای اینها فقط خیلی قشنگ گفته بودین
پاسخحذفبه مار ماهی مانی نه این تمام نه آن
عدهای هستند که هر جا که آشه اینها فراشند، از اینان جز این انتظاری نیست. باید شناخت و چون دندان خراب برکند و دور افکند!!
پاسخحذف