فرجالله سلحشور، کارگردان سریالهای تاریخیای چون مردان آنجلس و یوسف پیامبر، به خبر ورود احتمالی آنجلینا جولی -بازیگر زن آمریکایی- واکنش نشان داده و گفته است: «هنرپیشههای زن ایران، خودشان یکپا آنجلینا جولی هستند و سینمای ایران باید هم برای ادامهٔ فعالیت خود فاحشهٔ بینالمللی بیاورد. سینمای ایران فاحشهخانه است؛ مگر صبح تا شب عکسهای هنرمندان چاپ نمیشود؟ وقتی زنهای ما افتخارشان این است که عکسهای خود را به صورت نیمهعریان در اینترنت بگذارند، یعنی خودشان یکپا آنجلینا جولی هستند.». به دنبال این اظهارات، پنج تن از بازیگران زن سینمای ایران از ابراز چنین نظریاتی، اظهار تأسف کردهاند و دیگرانی هم واکنش نشان دادهاند. در این باره میتوان به نکات زیر اشاره کرد:
۱- آقای سلحشور در اظهارات خود، آنجلینا جولی را «فاحشه» و در اظهارات بعدی «هرزه» خوانده است. فاحشه و هرزه دانستن یک نفر بر اساس ملاکهایی اخلاقی صورت میگیرد. بسیاری از ملاکهای اخلاقی که مبنای قضاوت و نوع نگاه جامعه به یک فرد قرار میگیرند، تابع فرهنگ یک جامعه هستند. پوشیدن یک تکپوش بدون آستین یا دامنی به ارتفاع زانو در جامعهی امروز آمریکا، پوشیدگی و در جامعهی کنونی ایران، برهنگی تلقی میشود. داشتن روابط آزاد جنسی پیش از ازدواج در جامعهی آمریکا امری عادی، در بخشهایی از شهرهای بزرگ امروز ایران، امری غیر عادی اما پذیرفتهشده، و در بخشهای دیگر جامعهی کنونی ایران، امری مطلقاً مذموم و نکوهیده است. بر اساس همین مثالها، تشخیص فاحشه بودن و هرزه بودن شخص آنجلینا جولی بر اساس ملاکهای اخلاقی فرهنگ ایرانی یا اسلامی، قضاوتی مهمل و بیاساس است.
۲- آقای سلحشور در اظهارات خود، تمایل برخی بازیگران زن ایرانی به نمایش تصاویر نیمهعریان خود در اینترنت را دلیلی بر فاحشگی این زنان دانسته و آنان را آنجلینا جولیهای وطنی خطاب کرده است. اولاً از نگاه شرعی و دینی و اسلامی، برای اثبات فاحشگی و زناکار بودن یک زن، به دلایل مختلف و شاهدان متعدد نیاز است و طرح چنین اتهامی بدون وجود دلیل و قرینه، مجازات «حد» را در پی دارد. در ثانی از نگاه اخلاقی، تمایل یک فرد به انتشار عکسهای نیمهعریان خود، حتی بر اساس مؤلفههای اخلاقی فرهنگ امروز ایران، حداکثر نشانهی نوعی ولنگاری و بیبند و باری و بیقیدی اخلاقی محسوب میشود، نه اثباتگر فاحشگی و زناکاری که تعریفی کاملاً معین و مشخص دارد.
۳- نوع نگاه آقای سلحشور، همان نگاه بیشتر-سنتی جامعهی ایران به رفتارهای «هنجارشکنانه» زنان ایرانی است. تا همین ۱۵ سال پیش، زنی که با ناخنهای لاکزده در محافل عمومی ظاهر میشد، زنی بیقید و حتی فاحشه خطاب میشد. نمونهای از این برخورد در ماجرای ترور حجاریان رخ داد. روزنامههای آن زمان از دعاکنندگانی که در جلوی بیمارستان جمع شده بودند، عکسی منتشر کردند که در آن، زنی با ناخنهای لاکزده در میان جمع مشغول دعا بود. همین امر در روزهای بعد موجب بروز اعتراضهایی شد که چرا زنی با این ظاهر باید در این جمع حاضر شود؟ (چرا این جمع، حضور چنین زنی را پذیرفته؟) و چرا مسؤولان روزنامه، چنین عکسی را چاپ کردهاند؟ در همان سالها، نوع نگاه نوجوانان و جوانان ایران به زنانی که به اصطلاح «شلحجاب» نامیده میشوند نیز دستکمی از این نگاه نداشت. قضاوتهایی اینگونه نسبت به زنانی که پوشش و آرایشی اینچنین دارند، با رشد فنآوری و گسترش رسانههایی نظیر ماهواره و اینترنت تا حد زیادی رنگ باخته است، اما هنوز در بخشی از اقشار سنتی و مذهبی میتوان رگههایی قوی از داوریهایی مشابه را نسبت به این زنان دید. بدیهی است هنرپیشههای ایرانی، با ملاکها و مؤلفههای سنتی و مذهبی تعریفشده به عنوان زنانی مؤمن و عفیف شناخته نمیشوند: مؤمن نیستند چون مطابق معیارهای پیشگفته، حجاب و پوشش خود را رعایت نمیکنند و عفیف نیستند چون از مواجههی راحت و آزاد با مردان «غریبه» ابایی ندارند.
۴- همچنان که اشاره شد، فساد جنسی در آمریکا و ایران دو تعریف متفاوت دارد. در غرب گروهی به روابط آزادانهی جنسی در هر موقعیتی اعتقاد دارند. به گمان این گروه، متأهل بودن (همسردار بودن) یا متعهد بودن یک نفر به شریک یا پارتنر، مانعی اخلاقی بر سر برقراری رابطهی آزاد جنسی با دیگری نیست و نمیتوان بدین سبب کسی را شماتت کرد. در کنار این نگاه از موضوع تنفروشی به عنوان کارگری جنسی هم دفاع میشود. این نگاه را وا میگذارم و به معیارهای اخلاق ایرانی باز میگردم. اگر با تفسیری روادارانه از مبانی شرع به موضوع ارتباط جنسی نگاه کنیم، در صورت «رضایت» دو فرد مجرد و بالغ که قادر به تشخیص صلاح و مصلحت خود باشند، ارتباط جنسی دو طرف، مصداق زنا یا فساد جنسی نیست. اما عرف و فرهنگ امروز ایران، این تفسیر گشادهدستانه را در همه جا نمیپذیرد و همچنان در بسیاری موارد به ارتباطهای جنسی اینچنینی نگاهی نکوهشبار داشته و آن را مصداق فساد جنسی میداند (واکنش مردم به لو رفتن فیلمی از زهرا امیر ابراهیمی را به یاد بیاورید). تکلیف ارتباط جنسی زن یا مرد متأهل هم که کاملاً معلوم است؛ چنین رابطهای، چه از نظر شرع و چه عرف، کاملاً مذموم و محکوم بوده و مجازات مرگ را در پی دارد.
۵- ماجرای اتهام آقای سلحشور به هنرپیشگان زن ایرانی، سویهی دیگری نیز دارد. مردود بودن اتهامزنی آقای سلحشور نباید ما را از آن سوی بام به پایین بیندازد. نبایستی گمان برد که زنان هنرپیشهی سینمای ایران، همگی چونان مریم مقدس، عفیف و پاکدامن هستند. فساد جنسی با تعریف فرهنگ امروز ایران در میان این قشر هم جریان دارد. منتها مشکل از آنجا ناشی میشود که این قشر نیز، چونان قشر فوتبالیست و روزنامهنگار و سیاستمدار و روحانی، بیشتر پیش چشم رسانههای زرد و غیر زرد هستند و هر لغزشی از سوی آنان بهسرعت، رسانهای شده و به تمامی آن قشر، تعمیم داده میشود.
فساد جنسی این اقشار بیشتر از فساد جنسی جاری در جامعه نیست، اما از آنجا که جامعهی بزرگسال، خبرهای این اقشار را با دقت پیگیری میکند و جامعهی جوان و نوجوان نیز در بسیاری مواقع آنان را به سبب شهرت در یک رشته یا زمینه، الگویی تمامعیار در همهی زمینهها میداند، نکتهای منفی در رفتار و عملکرد یک فرد از یک قشر به پای تمامی آن قشر نوشته میشود. و این تازه جز انتظار فرهیخته بودن و رعایت برخی شئونات است که معمولاً در مورد قشر روزنامهنگار و روحانی و سیاستمدار مصداق دارد.
چندین سال پیش نیکآهنگ کوثر اقدام به انتشار رشتهیادداشتهایی کرد که به روابط زنان و مردان شاغل در روزنامههای اصلاحطلب میپرداخت. نیکآهنگ کوثر در ابتدای این یادداشتها خاطرنشان کرده بود که فقط از روابطی سخن خواهد گفت که در «ساختمان روزنامه» در جریان بوده و اگر رابطهای در خارج از ساختمان روزنامه اتفاق میافتاده یا در داخل ساختمان روزنامه ادامه نداشته، از آن سخنی نخواهد گفت. آنچه او افشا میکرد، در هر حال از نظر عرف و فرهنگ آن روز (و تا حد زیادی امروز)، همچنان مذموم بود. با تداوم انتشار آن یادداشتها، سیل ایمیلها به سوی نیکآهنگ سرازیر شد تا او را از ادامهی کار باز دارد. بسیاری از او خواسته بودند اسمی از آنها نبرد و .... همین اتفاق در مورد فیلم شوکران ساختهی بهروز افخمی رخ داد.
جامعهی پرستاری او را متهم کرد که چهرهای زشت از جامعهی پرستار ایران در این فیلم نمایش داده است. اما افخمی پاسخ میداد که بازیگر زن فیلم میتوانست هر شغل دیگری جز پرستاری داشته باشد و تازه اگر پرستاری به عقد موقت مردی درآمد، این امر، به معنای گرایش غالب پرستاران به این موضوع نیست. بسیاری از منشیهای شرکتها یا مطبها با پیشنهاد برقراری روابط جنسی مواجه میشوند. برخی آن را رد کرده و برخی میپذیرند. و برخی نیز خود برای طرح موضوع پیشقدم میشوند! این واقعیتی از واقعیات امروز جامعهی ماست. اما آیا این بدان معناست که تمام منشیها آلودهی چنین روابطی هستند؟ و آیا باید وجود چنین موضوعی را در قشر منشی بهکل انکار کرد؟ واضح است که جواب هر دو سؤال منفی است.
● پینوشت:
نویسندهی وبلاگ ایمایان، در یادداشتی در همین رابطه گفته است: «آنجلینا جولی، متأهّل و مادر چند کودک است و نسبت خلاف اخلاقی هم به وی داده نشده است.». بدیهی است که متأهل بودن و مادر بودن او اصولاً نمیتواند معیاری برای تشخیص میزان پایبندی او به اخلاق قرار گیرد. دربارهی مورد سوم هم شایعاتی وجود دارد، اما از آنجا که هنوز چیزی ثابت نشده و اصل بر برائت است، پس نمیتوان حکمی صادر کرد. هر چند باید تکرار کرد که اخلاقی یا غیر اخلاقی دانستن یک رفتار، به معیارهای ارزیابی فرهنگ جاری یک جامعه از یک رفتار منوط میشود؛ معیارهایی که از یک جامعه به جامعهی دیگر تفاوت دارد.
اما ممکن است، کنار هم چیدن این سه صفت در کنار عبارت "سفیر صلح سازمان ملل"، چهرهی یک "ابر-انسان قهرمان" (مثلاً شبیه "مادر ترزا") را تصویر کند. همینجاست که بایستی هشیار بود. نباید به بهانهی سخنان فرجالله سلحشور، از آنجلینا جولی، چهرهای "پاک و معصوم و قدیس" ترسیم کرد که در جایگاه یک الگو و سرمشق نشسته است. او هم انسانی است مثل همهی انسانها؛ با خوبیها و بدیهایی که هر جامعه و فرهنگی، آن را از نگاه خود ارزیابی میکند. و این ارزیابی در بسیاری مواقع به داوریها و قضاوتهایی متضاد منجر میشود.
۱- آقای سلحشور در اظهارات خود، آنجلینا جولی را «فاحشه» و در اظهارات بعدی «هرزه» خوانده است. فاحشه و هرزه دانستن یک نفر بر اساس ملاکهایی اخلاقی صورت میگیرد. بسیاری از ملاکهای اخلاقی که مبنای قضاوت و نوع نگاه جامعه به یک فرد قرار میگیرند، تابع فرهنگ یک جامعه هستند. پوشیدن یک تکپوش بدون آستین یا دامنی به ارتفاع زانو در جامعهی امروز آمریکا، پوشیدگی و در جامعهی کنونی ایران، برهنگی تلقی میشود. داشتن روابط آزاد جنسی پیش از ازدواج در جامعهی آمریکا امری عادی، در بخشهایی از شهرهای بزرگ امروز ایران، امری غیر عادی اما پذیرفتهشده، و در بخشهای دیگر جامعهی کنونی ایران، امری مطلقاً مذموم و نکوهیده است. بر اساس همین مثالها، تشخیص فاحشه بودن و هرزه بودن شخص آنجلینا جولی بر اساس ملاکهای اخلاقی فرهنگ ایرانی یا اسلامی، قضاوتی مهمل و بیاساس است.
۲- آقای سلحشور در اظهارات خود، تمایل برخی بازیگران زن ایرانی به نمایش تصاویر نیمهعریان خود در اینترنت را دلیلی بر فاحشگی این زنان دانسته و آنان را آنجلینا جولیهای وطنی خطاب کرده است. اولاً از نگاه شرعی و دینی و اسلامی، برای اثبات فاحشگی و زناکار بودن یک زن، به دلایل مختلف و شاهدان متعدد نیاز است و طرح چنین اتهامی بدون وجود دلیل و قرینه، مجازات «حد» را در پی دارد. در ثانی از نگاه اخلاقی، تمایل یک فرد به انتشار عکسهای نیمهعریان خود، حتی بر اساس مؤلفههای اخلاقی فرهنگ امروز ایران، حداکثر نشانهی نوعی ولنگاری و بیبند و باری و بیقیدی اخلاقی محسوب میشود، نه اثباتگر فاحشگی و زناکاری که تعریفی کاملاً معین و مشخص دارد.
۳- نوع نگاه آقای سلحشور، همان نگاه بیشتر-سنتی جامعهی ایران به رفتارهای «هنجارشکنانه» زنان ایرانی است. تا همین ۱۵ سال پیش، زنی که با ناخنهای لاکزده در محافل عمومی ظاهر میشد، زنی بیقید و حتی فاحشه خطاب میشد. نمونهای از این برخورد در ماجرای ترور حجاریان رخ داد. روزنامههای آن زمان از دعاکنندگانی که در جلوی بیمارستان جمع شده بودند، عکسی منتشر کردند که در آن، زنی با ناخنهای لاکزده در میان جمع مشغول دعا بود. همین امر در روزهای بعد موجب بروز اعتراضهایی شد که چرا زنی با این ظاهر باید در این جمع حاضر شود؟ (چرا این جمع، حضور چنین زنی را پذیرفته؟) و چرا مسؤولان روزنامه، چنین عکسی را چاپ کردهاند؟ در همان سالها، نوع نگاه نوجوانان و جوانان ایران به زنانی که به اصطلاح «شلحجاب» نامیده میشوند نیز دستکمی از این نگاه نداشت. قضاوتهایی اینگونه نسبت به زنانی که پوشش و آرایشی اینچنین دارند، با رشد فنآوری و گسترش رسانههایی نظیر ماهواره و اینترنت تا حد زیادی رنگ باخته است، اما هنوز در بخشی از اقشار سنتی و مذهبی میتوان رگههایی قوی از داوریهایی مشابه را نسبت به این زنان دید. بدیهی است هنرپیشههای ایرانی، با ملاکها و مؤلفههای سنتی و مذهبی تعریفشده به عنوان زنانی مؤمن و عفیف شناخته نمیشوند: مؤمن نیستند چون مطابق معیارهای پیشگفته، حجاب و پوشش خود را رعایت نمیکنند و عفیف نیستند چون از مواجههی راحت و آزاد با مردان «غریبه» ابایی ندارند.
۴- همچنان که اشاره شد، فساد جنسی در آمریکا و ایران دو تعریف متفاوت دارد. در غرب گروهی به روابط آزادانهی جنسی در هر موقعیتی اعتقاد دارند. به گمان این گروه، متأهل بودن (همسردار بودن) یا متعهد بودن یک نفر به شریک یا پارتنر، مانعی اخلاقی بر سر برقراری رابطهی آزاد جنسی با دیگری نیست و نمیتوان بدین سبب کسی را شماتت کرد. در کنار این نگاه از موضوع تنفروشی به عنوان کارگری جنسی هم دفاع میشود. این نگاه را وا میگذارم و به معیارهای اخلاق ایرانی باز میگردم. اگر با تفسیری روادارانه از مبانی شرع به موضوع ارتباط جنسی نگاه کنیم، در صورت «رضایت» دو فرد مجرد و بالغ که قادر به تشخیص صلاح و مصلحت خود باشند، ارتباط جنسی دو طرف، مصداق زنا یا فساد جنسی نیست. اما عرف و فرهنگ امروز ایران، این تفسیر گشادهدستانه را در همه جا نمیپذیرد و همچنان در بسیاری موارد به ارتباطهای جنسی اینچنینی نگاهی نکوهشبار داشته و آن را مصداق فساد جنسی میداند (واکنش مردم به لو رفتن فیلمی از زهرا امیر ابراهیمی را به یاد بیاورید). تکلیف ارتباط جنسی زن یا مرد متأهل هم که کاملاً معلوم است؛ چنین رابطهای، چه از نظر شرع و چه عرف، کاملاً مذموم و محکوم بوده و مجازات مرگ را در پی دارد.
۵- ماجرای اتهام آقای سلحشور به هنرپیشگان زن ایرانی، سویهی دیگری نیز دارد. مردود بودن اتهامزنی آقای سلحشور نباید ما را از آن سوی بام به پایین بیندازد. نبایستی گمان برد که زنان هنرپیشهی سینمای ایران، همگی چونان مریم مقدس، عفیف و پاکدامن هستند. فساد جنسی با تعریف فرهنگ امروز ایران در میان این قشر هم جریان دارد. منتها مشکل از آنجا ناشی میشود که این قشر نیز، چونان قشر فوتبالیست و روزنامهنگار و سیاستمدار و روحانی، بیشتر پیش چشم رسانههای زرد و غیر زرد هستند و هر لغزشی از سوی آنان بهسرعت، رسانهای شده و به تمامی آن قشر، تعمیم داده میشود.
فساد جنسی این اقشار بیشتر از فساد جنسی جاری در جامعه نیست، اما از آنجا که جامعهی بزرگسال، خبرهای این اقشار را با دقت پیگیری میکند و جامعهی جوان و نوجوان نیز در بسیاری مواقع آنان را به سبب شهرت در یک رشته یا زمینه، الگویی تمامعیار در همهی زمینهها میداند، نکتهای منفی در رفتار و عملکرد یک فرد از یک قشر به پای تمامی آن قشر نوشته میشود. و این تازه جز انتظار فرهیخته بودن و رعایت برخی شئونات است که معمولاً در مورد قشر روزنامهنگار و روحانی و سیاستمدار مصداق دارد.
چندین سال پیش نیکآهنگ کوثر اقدام به انتشار رشتهیادداشتهایی کرد که به روابط زنان و مردان شاغل در روزنامههای اصلاحطلب میپرداخت. نیکآهنگ کوثر در ابتدای این یادداشتها خاطرنشان کرده بود که فقط از روابطی سخن خواهد گفت که در «ساختمان روزنامه» در جریان بوده و اگر رابطهای در خارج از ساختمان روزنامه اتفاق میافتاده یا در داخل ساختمان روزنامه ادامه نداشته، از آن سخنی نخواهد گفت. آنچه او افشا میکرد، در هر حال از نظر عرف و فرهنگ آن روز (و تا حد زیادی امروز)، همچنان مذموم بود. با تداوم انتشار آن یادداشتها، سیل ایمیلها به سوی نیکآهنگ سرازیر شد تا او را از ادامهی کار باز دارد. بسیاری از او خواسته بودند اسمی از آنها نبرد و .... همین اتفاق در مورد فیلم شوکران ساختهی بهروز افخمی رخ داد.
جامعهی پرستاری او را متهم کرد که چهرهای زشت از جامعهی پرستار ایران در این فیلم نمایش داده است. اما افخمی پاسخ میداد که بازیگر زن فیلم میتوانست هر شغل دیگری جز پرستاری داشته باشد و تازه اگر پرستاری به عقد موقت مردی درآمد، این امر، به معنای گرایش غالب پرستاران به این موضوع نیست. بسیاری از منشیهای شرکتها یا مطبها با پیشنهاد برقراری روابط جنسی مواجه میشوند. برخی آن را رد کرده و برخی میپذیرند. و برخی نیز خود برای طرح موضوع پیشقدم میشوند! این واقعیتی از واقعیات امروز جامعهی ماست. اما آیا این بدان معناست که تمام منشیها آلودهی چنین روابطی هستند؟ و آیا باید وجود چنین موضوعی را در قشر منشی بهکل انکار کرد؟ واضح است که جواب هر دو سؤال منفی است.
● پینوشت:
نویسندهی وبلاگ ایمایان، در یادداشتی در همین رابطه گفته است: «آنجلینا جولی، متأهّل و مادر چند کودک است و نسبت خلاف اخلاقی هم به وی داده نشده است.». بدیهی است که متأهل بودن و مادر بودن او اصولاً نمیتواند معیاری برای تشخیص میزان پایبندی او به اخلاق قرار گیرد. دربارهی مورد سوم هم شایعاتی وجود دارد، اما از آنجا که هنوز چیزی ثابت نشده و اصل بر برائت است، پس نمیتوان حکمی صادر کرد. هر چند باید تکرار کرد که اخلاقی یا غیر اخلاقی دانستن یک رفتار، به معیارهای ارزیابی فرهنگ جاری یک جامعه از یک رفتار منوط میشود؛ معیارهایی که از یک جامعه به جامعهی دیگر تفاوت دارد.
اما ممکن است، کنار هم چیدن این سه صفت در کنار عبارت "سفیر صلح سازمان ملل"، چهرهی یک "ابر-انسان قهرمان" (مثلاً شبیه "مادر ترزا") را تصویر کند. همینجاست که بایستی هشیار بود. نباید به بهانهی سخنان فرجالله سلحشور، از آنجلینا جولی، چهرهای "پاک و معصوم و قدیس" ترسیم کرد که در جایگاه یک الگو و سرمشق نشسته است. او هم انسانی است مثل همهی انسانها؛ با خوبیها و بدیهایی که هر جامعه و فرهنگی، آن را از نگاه خود ارزیابی میکند. و این ارزیابی در بسیاری مواقع به داوریها و قضاوتهایی متضاد منجر میشود.
نوشتار ارزندهای بود و از خواندنش لذت بردم. تلاش شده بود تا از لغزیدن به هر سمتی خودداری شود. به گمانم جسارت مسعود برجیان در بیان موضعی که ممکن است فعلآ باب طبع افکار عمومی نباشد، ستودنیست. چالش میان سلحشور و زنان بازیگر و نامهی گزندهی ایشان به سلحشور، تصویری از معصومیت ایشان و بینزاکتی کارگردان خودی نظام را به دست میدهد. تصادفآ با هشدار مسعود عزیزم به نیافتادن از آن سوی بام در این داستان موافقم اما حتا اگر مخالف هم بودم، جسارتش در ایستادن مقابل ظن غالب را میستایم.
پاسخحذفپیمان خان!
پاسخحذفنظر لطف و محبت شماست. بخش بزرگی از جسارت من در همین جملهی انتهایی شما جلوه مییابد:
جسارت در ایستادن در مقابل ظن غالب و موج برخاستهی زمانه!
1. رابطه جنسی یکی و شکلی از رابطه های انسانیه که نه مهم تر از باقی رابطه هاشه، نه کم اهمیت تر.
پاسخحذفدرست یا نادرست بودن نمایش رابطه جنسی در فیلم ها موضوعیه که قدرت و مردم در هر جامعه تعیینش می کنن و می شه دربارش گفت و گو کرد.
اینکه کسی نمایش رابطه جنسی را نادرست نمی دونه، موضوع اخلاقی نیست، موضوع جامعه شناختیه.
2. پاک و معصوم و قدیس بودن ارزش نیست، چون ممکن نیست. این واژه ها از آن نگاهیه که خطاهای انسانی رو، که ذات زندگی او در این دنیاست، بر نمی تابه.
شقایق خانم.
پاسخحذف۱- رابطهی جنسی یکی از اشکال رابطههای انسانی است اما اتفاقاً از مهمترین آنهاست. دلیلش هم این همه بحث و گفتوگو در این باره در مکاتب انسانی و ادیان الهی و انبوه نزاعهای کلامی و قلمی و فلسفی و فکری دربارهی حدود و ثغور آن.
ممکن است کسی نظری شبیه شما داشته باشد اما همین نظر هم دقیقاً یکی از دیدگاههای مطرح در اجتماع است که در کنار سایر دیدگاهها قرار میگیرد و لزوماً درستتر یا برتر از سایر دیدگاهها نیست و البته چنین نگاهی در اکثریت هم نیست (هر چند واقف هستم که اکثریت بودن یا نبودن یک دیدگاه ربطی به درستی یا حقیقی بودن یا حقانیت داشتن آن دیدگاه ندارد. ممکن است دیدگاهی بر حق باشد اما در اقلیت باشد)
ممکن است کسی نمایش رابطهی جنسی را یکی از موضوعات مورد بررسی جامعهشناسی بداند اما چون اتفاقاً این مسأله به رابطهی جنسی و نمایش عمومی آن مربوط میشود، پای اخلاق هم به صورت خودبهخود به عرصهی بررسی این مسأله باز میشود.
۲- پاک و معصوم و قدیس بودن در نگاه اکثریت انسانها یک ارزش است. اتفاقاً دیدگاهی آرمانی و اتوپیایی است از انسانی که هرگز خطا نکرده یا بسیار بسیار کم خطا کرده یا بسیار بسیار زیاد به آن چیزی که ارزشهای انسانی گفته میشود پایبند است.
با سپاس از نظر شما.
نوشته خیلی خوب و لازمی بود. در بند چهار نوشتی که "تکلیف ارتباط جنسی زن یا مرد متأهل هم که کاملاً معلوم است؛ چنین رابطهای، چه از نظر شرع و چه عرف، کاملاً مذموم و محکوم بوده و مجازات مرگ را در پی دارد." فکر میکنم قضیه برعکسه. باید مینوشتی رابطه جنسی مرد با زن متأهل. آقایون متاهل ماشالله با صد تا زن هم رابطه داشته باشن اعدام نمیشن.
پاسخحذفنکتهی دیگهای که به نظرم رسیده چون مدتی در محیطهای هنری درس خوندم، به عللی که باید ریشهیابی بشه روابط غیرمعمول جنسی بیشتر از جاهای دیگهست. شاید علتش مسئله شهرت و پوله. هنرمندا مشهورن و خیلیهاشون پول بیشتر از شغلای دیگه به دست میارن. در نتیجه شاید برای بعضی انسانهای شیرخام خورده طبیعی باشه که حاضر بشن به هر قیمت به این دو مقوله وسوسه کننده و جذاب زودتر برسن. به هر قیمت!
در مورد آنجلینا جولی منظورم نبود. از نظر عرف جامعه جهانی او زندگی خانوادگی خیلی به قول بر و بچهها اوکییی داره
هر کس باید با معیار جامعه ای که توش زندگی میکنه قضاوت کرد(اگرچه اصولا حق چنین کاری خودش کلی جای بحث دارد)
پاسخحذفبا این توصیفات قبایل افریقایی و اسکیمو ها برای بعضی از سنتهایشان باید یکسره از دم تیغ گذراند!!
حرف آقای سلحشور اصلا قابل دفاع نیست و البته آنجلینا هم قدیسه نیست ولی این که انسان خوبی یا بدی هست هم واقعا ما نمی تونیم قضاوت کنیم. چون قضاوت ما ایرانیان در باره زنان همیشه به پایین تنه بستگی داره و کلا درباره زنان جنسی قضاوت میشه..