سیاستمدار عاشق وطن یعنی اَردوغان که در اجلاس داووس، پیش چشم جهانیان، شیمون پرز را خطاب قرار میدهد و او را به خاطر جنگ ۲۲ روزه با فلسطینیها و کشتار غیر نظامیان شماتت میکند و پاسخ پرز را که «ما پیش از حملهی نظامی، به مردم غیر نظامی غزه تلفن میکردیم و آنها را از حملهی زودهنگام آگاه میکردیم» به سُخره میگیرد؛ سپس از صندلی بلند میشود و در اوج اقتدار حاصل از این برخورد و زیر نگاههای تحسینآمیز جهانیان، اجلاس را ترک میکند و در فرودگاه استانبول با جمعیت عظیم مردمی که پرچمهای ترکیه و فلسطین را در دست دارند استقبال میشود.
سیاستمدار عاشق وطن یعنی اردوغان که کِشتی کمکرسانی را به سوی غزه روانه میکند و وقتی نیروهای نظامی اسرائیل به کشتی حمله میکنند و ۹ نفر از اتباع ترکیه را میکشند، مُصرانه از اسرائیل میخواهد عذرخواهی کند و غرامت بپردازد. وقتی اسرائیل از عذرخواهی امتناع میکند و هیأت تحقیق سازمان ملل هم گزارشی ملایم تنظیم میکند و فقط از "شدت خشونت اسرائیل" انتقاد میکند، بهیکباره بر میآشوبد و میگوید وجود چنین گزارشی را نادیده میگیرد و به دادگاه بینالمللی شکایت میبرد و سفیر اسرائیل را اخراج میکند و تمام قراردادهای نظامیاش با اسرائیل را به حال تعلیق در میآورد ...؛ اما همزمان و به نجوا به اسرائیل پیغام میدهد که به این لحن و به آن معلق کردن قراردادها توجهی نکند و سلاحهای خریداریشده را طبق قرارداد بینابین، سر موعد تحویل دهد که وقت تنگ است! و تازه در این بلبشوی بهظاهر رویارویی با غرب و اسرائیل، با استقرار سپر دفاع موشکی ناتو در ترکیه موافقت میکند!!!
سیاستمدار عاشق وطن یعنی اردوغان که هنوز عرق سفر به کشور قحطیزدهی سومالی خشک نشده و تصویر رسانههای جهان از کشور خیرخواه و انساندوست ترکیه محو نشده، بلافاصله پس از سرنگونی سرهنگ قذافی و وقوع سومین دگرگونی عربی، به سه کشور تونس و مصر و لیبی سفر میکند تا همبستگی و همراهیاش با انقلابهای عربی را اعلام کند و درست مثل ماجرای غزه، دل افکار عمومی کشورهای عربی را بهدست بیاورد و پا جای پای امپراتوری عثمانی بگذارد که چتر حمایت پدرانهاش را بر سر تمامی این کشورها گشوده بود، اما همزمان در مصر، مصاحبه میکند و از مردم این کشور میخواهد که قانون اساسی جدید کشورشان را بر اساس لائیسیته تدوین کنند.
چرچیل، نخستوزیر انگلیس در زمان جنگ جهانی چه خوب میگفت:
«ما نه دوستان دائمی داریم؛ نه دشمنان دائمی؛ ما فقط "منافع دائمی" داریم!»
سیاستمدار عاشق وطن یعنی اردوغان که کِشتی کمکرسانی را به سوی غزه روانه میکند و وقتی نیروهای نظامی اسرائیل به کشتی حمله میکنند و ۹ نفر از اتباع ترکیه را میکشند، مُصرانه از اسرائیل میخواهد عذرخواهی کند و غرامت بپردازد. وقتی اسرائیل از عذرخواهی امتناع میکند و هیأت تحقیق سازمان ملل هم گزارشی ملایم تنظیم میکند و فقط از "شدت خشونت اسرائیل" انتقاد میکند، بهیکباره بر میآشوبد و میگوید وجود چنین گزارشی را نادیده میگیرد و به دادگاه بینالمللی شکایت میبرد و سفیر اسرائیل را اخراج میکند و تمام قراردادهای نظامیاش با اسرائیل را به حال تعلیق در میآورد ...؛ اما همزمان و به نجوا به اسرائیل پیغام میدهد که به این لحن و به آن معلق کردن قراردادها توجهی نکند و سلاحهای خریداریشده را طبق قرارداد بینابین، سر موعد تحویل دهد که وقت تنگ است! و تازه در این بلبشوی بهظاهر رویارویی با غرب و اسرائیل، با استقرار سپر دفاع موشکی ناتو در ترکیه موافقت میکند!!!
سیاستمدار عاشق وطن یعنی اردوغان که هنوز عرق سفر به کشور قحطیزدهی سومالی خشک نشده و تصویر رسانههای جهان از کشور خیرخواه و انساندوست ترکیه محو نشده، بلافاصله پس از سرنگونی سرهنگ قذافی و وقوع سومین دگرگونی عربی، به سه کشور تونس و مصر و لیبی سفر میکند تا همبستگی و همراهیاش با انقلابهای عربی را اعلام کند و درست مثل ماجرای غزه، دل افکار عمومی کشورهای عربی را بهدست بیاورد و پا جای پای امپراتوری عثمانی بگذارد که چتر حمایت پدرانهاش را بر سر تمامی این کشورها گشوده بود، اما همزمان در مصر، مصاحبه میکند و از مردم این کشور میخواهد که قانون اساسی جدید کشورشان را بر اساس لائیسیته تدوین کنند.
چرچیل، نخستوزیر انگلیس در زمان جنگ جهانی چه خوب میگفت:
«ما نه دوستان دائمی داریم؛ نه دشمنان دائمی؛ ما فقط "منافع دائمی" داریم!»
"ما نه دوستان دائمی داریم؛ نه دشمنان دائمی؛ ما فقط "منافع دائمی" داریم!"
پاسخحذفسیاست مدار وطن پرست اوست که افسارش، منافع ملتش باشد.
و او قبل از آنکه سیاستمدار باشد انسانی بوده است و چون می توان انتظار داشت انسانی که کارنامه روشنی در پرستش خانواده نداشته وطن/دوست/هنر پرست باشد؟
پاسخحذفWhere are you going man?
لزوماً اینطور نیست که خانوادهدوستی و نوعدوستی فردی با عملکرد همان فرد در دنیای سیاست، شباهت یا اینهمانی داشته باشد. قوانین دنیای سیاست غیر از قوانین عرصهی زندگی فردی انسانهاست.
پاسخحذفگاهی در دنیای سیاست، صیانت از جان عدهای بزرگی از انسانها در گرو از دست رفتن جان عدهی کوچکی از آنهاست. سیاستمدار ناچار است در این مورد تصمیم بگیرد و دستور به انجام کاری دهد که مقتضای دنیای سیاست است (یعنی از بین بردن تعدادی از انسانها برای نجات تعداد بزرگتری از انسانها) اما چنین تصمیمی در دنیای فردی نارواست و اصولاً موضوعیت ندارد.
از این دست مثالها زیاد میتوان زد که دنیای سیاست و دنیای فردی انسانها، قوانین و اقتضائات متضادی دارد. بنابراین سیاستمدار خوبی بودن لزوماً به معنای خوب بودن فرد در زندگی شخصیاش نیست همچنان که عکس آن هم لزوماً برقرار نیست.
شاید نحوه بیان کامنت دوم، موجب برداشت نادرست از آن شده است. مثال شما در بیان تفاوت بین تصمیمات سیاسی در مورد اجتماعات انسانی بزرگ مانند ملتها و اجتماعات کوچک مانند خانواده را نمیتوانم مرتبط با نوشتهام دانم. منظور آن بود که تا کسی نتواند درباره یک انسان در شرایط بحران درست تصمیم بگیرد، نمیتواند در مورد جامعهی سه نفره خانواده و جامعه ملتی متشکل از هزاران هزار تک انسان درست تصمیم بگیرد. این تلنگری به تکتک ماست، به من، به شما و ...
پاسخحذف(چون این کامنت با عنوان ارتباط چندانی ندارد و بیشتر یادآوریای شخصی است، به صلاحدید میتوانید آن را منتشر نکنید. ممنون)