شروع و پایان ماه طبق تقویم هجری قمری، منوط و مشروط به طلوع ماه تازه است. طلوع ماه هم با رؤیت هلال ماه نو سنجیده میشود: مثلاً شروع ماه رمضان با رؤیت هلال ماه رمضان و پایانش با دیدن هلال ماه شوال. روش رؤیت هلال برای اثبات آغاز ماه رمضان، همچنان همان روش سنتی دیدن با چشم است. چند سالی است تلسکوپ نیز به جمع ابزار رؤیت هلال ماه اضافه شده اما محاسبات نجومی هنوز مقام و موقعیتی در این قضیه ندارند. حُکم وجود هلال ماه تنها با دیدن (چه با چشم و چه با تلسکوپ) اثبات میشود و نه با محاسبات نجومی.
واضح است که تفاوت موقعیت جغرافیایی مناطق مختلف، زمان رؤیت هلال ماه رمضان و ماه شوال را متغیر خواهد ساخت. در واقع هر منطقه در زمانی منحصر به خود، هلال ماه رمضان و ماه شوال را خواهد دید و زمان آغاز و پایان ماه رمضان، از یک منطقه به منطقهی دیگر تفاوت خواهد داشت. اهمیت زمان شروع و پایان ماه رمضان، زمانی روشن میشود که دقت کنیم طبق احکام اسلامی، اگر مسلمانی روزه ماه رمضان را به جا نیاورد یا به عکس، روز عید فطر را روزه باشد در هر دو حال، عملی حرام مرتکب شده است.
امروزه کشورهای مختلف، هر یک جداگانه مراسم رؤیت هلال را انجام داده و فرا رسیدن یا پایان یافتن ماه رمضان را اعلام میکنند. این رسم متداول کشورهای خاور میانه است که فاصلهی چندان زیادی با کشور عربستان مهد ظهور دین اسلام ندارند. اما کشورهای دورتر مخصوصاً در آمریکا و اروپا معمولاً ظهور هلال ماه در کشور عربستان را مبنای شروع و پایان ماه رمضان قرار میدهند؛ در واقع آنها خود را با کشور عربستان هماهنگ میکنند و اصلاً اعتنایی به موضوع رؤیت هلال ماه در منطقهی خود ندارند.
اما اگر به اعلام نظر جداگانهی هر یک از کشورهای خاور میانه دقت کنیم نکتهی خاصی خواهیم دید. مثلاً ایران را در نظر بگیرید؛ اگر در هر نقطه از ایران، هلال ماه رمضان دیده شود، این ملاکی است برای اعلام آغاز ماه رمضان در "کل ایران". یعنی با اینکه هر منطقه و شهر در ایران نسبت به سایر مناطق و شهرها، موقعیتی خاص خود دارد و لزوماً اینگونه نیست که اگر در یک شهر، هلال ماه رمضان رؤیت شد در سایر شهرها نیز هلال ماه رمضان دیده شود با این حال برای "کل کشور" حلول ماه رمضان اعلام میشود.
آنچه "کل کشور" را در نقشههای جغرافیایی مشخص میکند، مرزهای قراردادی دولت-ملتهاست؛ مرزهایی که در طول تاریخ و در پی نزاعها و کشمکشها و جنگ و صلحهای متعدد، بارها تغییر کرده و سرانجام به صورت امروزین درآمده است. واضح است که این مرزها بر اساس واقعیات قدرت در دنیای سیاست معین شده است وگرنه امروز افغانستان و جمهوری آذربایجان و بحرین نیز جرئی از ایران بودند.
منطقهی بصرهی عراق را در نظر بگیرید. کاملاً محتمل است که شرایط تاریخی به گونهای میبود که اکنون این استان نیز جزئی از ایران باشد نه عراق. اگر اینگونه میبود، شروع و پایان ماه رمضان در این استان هم چونان سایر استانهای ایران بر اساس اعلام حکومت مرکزی ایران معین میشد در حالی که اکنون که این استان جزئی از کشور عراق است، شروع و پایان ماه رمضان در این منطقه، بر اساس اعلام حکومت مرکزی عراق معین میشود. و نکتهی جالب این است که در اکثر سالها، شروع و پایان ماه رمضان در ایران و عراق به اندازهی یک روز اختلاف زمانی دارد. یعنی اگر بصره جزئی از ایران بود شروع و پایان ماه رمضانش با اکنون که جزئی از عراق است تفاوت میداشت!
من سالهاست با این معما روبهرویم که چگونه تشخیص و تعیین حدود حلال و حرام یک امر شرعی (یعنی روزه) مشروط و منوط به یک امر عرفی (مرزهای قراردادی کشورها) شده است؟
واضح است که تفاوت موقعیت جغرافیایی مناطق مختلف، زمان رؤیت هلال ماه رمضان و ماه شوال را متغیر خواهد ساخت. در واقع هر منطقه در زمانی منحصر به خود، هلال ماه رمضان و ماه شوال را خواهد دید و زمان آغاز و پایان ماه رمضان، از یک منطقه به منطقهی دیگر تفاوت خواهد داشت. اهمیت زمان شروع و پایان ماه رمضان، زمانی روشن میشود که دقت کنیم طبق احکام اسلامی، اگر مسلمانی روزه ماه رمضان را به جا نیاورد یا به عکس، روز عید فطر را روزه باشد در هر دو حال، عملی حرام مرتکب شده است.
امروزه کشورهای مختلف، هر یک جداگانه مراسم رؤیت هلال را انجام داده و فرا رسیدن یا پایان یافتن ماه رمضان را اعلام میکنند. این رسم متداول کشورهای خاور میانه است که فاصلهی چندان زیادی با کشور عربستان مهد ظهور دین اسلام ندارند. اما کشورهای دورتر مخصوصاً در آمریکا و اروپا معمولاً ظهور هلال ماه در کشور عربستان را مبنای شروع و پایان ماه رمضان قرار میدهند؛ در واقع آنها خود را با کشور عربستان هماهنگ میکنند و اصلاً اعتنایی به موضوع رؤیت هلال ماه در منطقهی خود ندارند.
اما اگر به اعلام نظر جداگانهی هر یک از کشورهای خاور میانه دقت کنیم نکتهی خاصی خواهیم دید. مثلاً ایران را در نظر بگیرید؛ اگر در هر نقطه از ایران، هلال ماه رمضان دیده شود، این ملاکی است برای اعلام آغاز ماه رمضان در "کل ایران". یعنی با اینکه هر منطقه و شهر در ایران نسبت به سایر مناطق و شهرها، موقعیتی خاص خود دارد و لزوماً اینگونه نیست که اگر در یک شهر، هلال ماه رمضان رؤیت شد در سایر شهرها نیز هلال ماه رمضان دیده شود با این حال برای "کل کشور" حلول ماه رمضان اعلام میشود.
آنچه "کل کشور" را در نقشههای جغرافیایی مشخص میکند، مرزهای قراردادی دولت-ملتهاست؛ مرزهایی که در طول تاریخ و در پی نزاعها و کشمکشها و جنگ و صلحهای متعدد، بارها تغییر کرده و سرانجام به صورت امروزین درآمده است. واضح است که این مرزها بر اساس واقعیات قدرت در دنیای سیاست معین شده است وگرنه امروز افغانستان و جمهوری آذربایجان و بحرین نیز جرئی از ایران بودند.
منطقهی بصرهی عراق را در نظر بگیرید. کاملاً محتمل است که شرایط تاریخی به گونهای میبود که اکنون این استان نیز جزئی از ایران باشد نه عراق. اگر اینگونه میبود، شروع و پایان ماه رمضان در این استان هم چونان سایر استانهای ایران بر اساس اعلام حکومت مرکزی ایران معین میشد در حالی که اکنون که این استان جزئی از کشور عراق است، شروع و پایان ماه رمضان در این منطقه، بر اساس اعلام حکومت مرکزی عراق معین میشود. و نکتهی جالب این است که در اکثر سالها، شروع و پایان ماه رمضان در ایران و عراق به اندازهی یک روز اختلاف زمانی دارد. یعنی اگر بصره جزئی از ایران بود شروع و پایان ماه رمضانش با اکنون که جزئی از عراق است تفاوت میداشت!
من سالهاست با این معما روبهرویم که چگونه تشخیص و تعیین حدود حلال و حرام یک امر شرعی (یعنی روزه) مشروط و منوط به یک امر عرفی (مرزهای قراردادی کشورها) شده است؟
من احساس میکنم پیچیده کردن این امر کار درستی نیست که متاسفانه امروز شاهدش هستیم.
پاسخحذفمگر ۱۴۰۰ سال پیش از تلسکوپ و ماهواره و هواپیما و ... خبری بود؟ مسلما نه! اما حتی یک بادیه نشین هم میتوانست واجبات خود را به راحتی انجام دهد. در واقع احساس میکنم وارد کردن این پیچیده گی ها در دین در درجه اول حاصل تفکرات رهبران دینی هست که به نوعی مردم را به خود وابسته می خواستند (می خواهند) و دوم گروهی دقیقا مخالف گروه اول!
اسلام دين انسانيت است و مرزهاش انسانها هستند نه مرزهاي جغرافيايي. هر كسي كه انسان باشه پس بايد در اين مرز قرار بگيره
پاسخحذفکلا دین تقلیل پیدا کرده به یک سری آداب و رسوم و درگیر کردن مردم با آن ها. نتیجه اش هم تسلط افرادی که این آداب و رسوم و به مردم آموزش میدن بر آن هاست.
پاسخحذفدقیقاً!
پاسخحذفدین به فقه تقلیل پیدا کرده و وجوه اخلاقی و عرفانی و تربیتی آن مغفول مانده است. نتیجه هم اینکه مرتبه و نفوذ و قدرت اجتماعی و توان سیاسی "فقیهان" به عنوان متولیان "فقه" از علمای اخلاق و عارفان دینی بالاتر است.