بعد از ظهر بود؛ به خواب رفته بودم؛ خوابی کوتاه اما عمیق. خواب میدیدم با ناشناسی گفتوگو میکنم. ناشناس میگفت: «هنرمندان روح لطیف و حساسی دارند. آزارشان به یک مورچه هم نمیرسد. اصولاً هنر، روح را لطیف میکند. مثلاً نقاشی... کسی که نقاشی میکند روح لطیفی دارد.».
در پاسخش گفتم: اما این همیشه درست نیست! فراموش نکن هیتلر هم در جوانی نقاش بود!
به ناگاه از خواب پریدم؛ پریشان و خیس از عرق و وحشتزده؛ چشمانم بهتزده به گوشهی اتاق خیره مانده بود... همانجا که وسایل آبرنگم، آرام و بیصدا، به دیوار تکیه داده بود!
در پاسخش گفتم: اما این همیشه درست نیست! فراموش نکن هیتلر هم در جوانی نقاش بود!
به ناگاه از خواب پریدم؛ پریشان و خیس از عرق و وحشتزده؛ چشمانم بهتزده به گوشهی اتاق خیره مانده بود... همانجا که وسایل آبرنگم، آرام و بیصدا، به دیوار تکیه داده بود!