+ زنگ زدم محمد را برای یک پارتی دعوت کردم.
- قبول کرد؟
+ آره!
- عجیبه! پیشتر اهل قبول چنین دعوتهایی نبود!
+ خب قبلاً امید داشت که با فعالیتهای سیاسیاش، در این نظام پست و مقامی پیدا کنه. دلش نمیخواست سوء سابقهی به اصطلاح اخلاقی داشته باشه. خودت که خوب میدونی این چیزها چه بهانهی خوبی است برای سد کردن راه صعود یک فرد یا کنار گذاشتناش.
- یا تحت فشار گذاشتناش برای همکاری! بگذریم.... خب...؟
+ هیچی دیگه! با این اتفاقاتی که این ۲ سال بعد از انتخابات سال ۸۸ افتاد، دیگه مطمئن شده که هرگز در این نظام، پست و مقامی پیدا نمیکنه. امیدش ناامید شده! در نتیجه دیگه خیالش راحته و با آسودگی خاطر چنین دعوتهایی را قبول میکنه.
- قبول کرد؟
+ آره!
- عجیبه! پیشتر اهل قبول چنین دعوتهایی نبود!
+ خب قبلاً امید داشت که با فعالیتهای سیاسیاش، در این نظام پست و مقامی پیدا کنه. دلش نمیخواست سوء سابقهی به اصطلاح اخلاقی داشته باشه. خودت که خوب میدونی این چیزها چه بهانهی خوبی است برای سد کردن راه صعود یک فرد یا کنار گذاشتناش.
- یا تحت فشار گذاشتناش برای همکاری! بگذریم.... خب...؟
+ هیچی دیگه! با این اتفاقاتی که این ۲ سال بعد از انتخابات سال ۸۸ افتاد، دیگه مطمئن شده که هرگز در این نظام، پست و مقامی پیدا نمیکنه. امیدش ناامید شده! در نتیجه دیگه خیالش راحته و با آسودگی خاطر چنین دعوتهایی را قبول میکنه.
درباره تحت فشار و نوع همکاری میشه بیشتر توضیح بدین؟ :-)
پاسخحذفچو دانی و پرسی... سؤالت خطاست!
پاسخحذف