۱۳۹۰/۰۱/۱۰

تهرونی‌ان دیگه!

- عـــــه! تازه عروس دومادن؟
+ نه بابا! عروس دوماد کدومه؟
- پس چی؟ مگه این دو تا با هم نیستند؟
+ دوست‌پسر دوست‌دخترند باباجان!
- پس پدر مادرشون چطوری اجازه می‌دن اینا شب بیرون باشن و ...؟
+ براشون مهم نیست خب!
- آره خب! تهرونی‌ان دیگه.

۱۳۹۰/۰۱/۰۹

چند گمان خطا درباره راز موفقیت!

پیرمرد دنیادیده‌ی موسپیدی می‌گفت، شما جوان‌ها درباره‌ی راز موفقیت سایر انسان‌ها به‌ویژه در زمینه‌ی کسب پول و رفاه و آسایش، چند گمان خطا دارید:

۱- گمان می‌برید برای دو برابر کردن درآمدتان باید دو برابر کار کنید! این را خر و یابو هم می‌فهمد! هنر انسان و عقل و شعورش به این است که با همان میزان کار کردن، دو برابر درآمد کسب کند! یا بهتر، با نصف میزان کاری که قبلاً می‌کرده، درآمدش را دو برابر کند! بنابراین به جای دو برابر کردن میزان کارتان، بنشینید و عقلتان را به کار بیندازید که چگونه می‌توانید بدون کار بیشتر، درآمدتان را بیشتر کنید!

۱۳۹۰/۰۱/۰۷

انقلاب‌های زنجیره‌ای عربی؛ شباهت‌ها و تفاوت‌ها

جرقه‌ی اصلی پیدایش انقلاب تونس، بیکاری شدید و فقر اقتصادی گسترده بود؛ یک دست‌فروش تونسی در اعتراض به ضبط گاری سبزی‌فروشی‌اش، خود را به آتش کشید و به‌زودی در بیمارستان جان سپرد. لشگر بیکاران و فقیران تونس، حکومت دیکتاتور و غیرپاسخگوی بن‌علی را مسؤول وخامت اوضاع اقتصادی و حادثه‌ی مرگ دست‌فروش می‌دیدند. اعتراض‌ها از زادگاه این دست‌فروش آغاز شد و به‌سرعت شهرهای مختلف تونس را دربر گرفت. سرانجام دامنه‌ی اعتراض‌ها به پایتخت رسید. از اینجا بود که پایه‌های حکومت زین‌العابدین بن‌علی لرزیدن گرفت. در نهایت در پی گزارش سرپرست تیم حفاظت کاخ ریاست‌جمهوری که بن‌علی را از نزدیک بودن ورود شورشیان به محل کاخ مطلع ساخت، بن‌علی از تونس فرار کرد و زنجیره‌ی انقلاب‌های عربی آغاز شد. حتی وقتی دروغ بودن آن گزارش هم برملا شد، دیگر این موج سر باز ایستادن نداشت.

۱۳۹۰/۰۱/۰۶

۲۹ سال گذشت پدر!


۲۹ سال گذشت پدر! ۲۹ بهار و تابستان؛ ۲۹ پاییز و زمستان!
۲۹ ساله بودی که شمع وجودت خاموش شد؛ حالا ۲۹ سال گذشته است؛ درست به اندازه‌ی عمر کوتاهت! اگر بودی حالا مردی ۵۸ ساله شده بودی!

بچه که بودم، گمان می‌کردم پدر فقط نیاز روزهای کودکی است؛ روزهایی که انسان سخت نیازمند یاری و یاوری است؛ و چه کسی استوارتر و قابل اتکاتر از پدر؟
اما خطا می‌کردم؛ هر چه بزرگ‌تر شدم، مشکلات و مصائب زندگی، بزرگ و بزرگ‌تر شد؛ و نیاز من به نیرو گرفتن از تو بیشتر و بیشتر؛ و خالی نبودنت عظیم و عظیم‌تر!

۱۳۹۰/۰۱/۰۴

خلقیات ما ایرانیان؛ این بار در وبلاگستان!

قدرت رسانه به تعداد مخاطبان آن است. مخاطب یعنی جمعیت هدفی که برای یک رسانه تعریف شده است. این مخاطبان به دنبال تنوع و کیفیت تولیدات رسانه هستند. هر چه گستره‌ی جمعیتی که مخاطب واقعی رسانه هستند انبوه‌تر باشد و هر چقدر تنوع و کیفیت تولیدات رسانه بیشتر باشد، مخاطب بیشتری بدان جذب می‌شود و این چیزی نیست جز قدرت تأثیرگذاری یک رسانه؛ و همین‌جاست که میزان توانایی یک رسانه برای جهت‌دهی به گروه مخاطبان روشن می‌شود.

حال اگر این رسانه، وبلاگ باشد، معنایش این است که وبلاگ‌نویس در ابتدا با در نظر گرفتن تنوع موضوعاتی که در وبلاگی بدان‌ها خواهد پرداخت، گستره‌ی جمعیتی مخاطب خود را تعیین می‌کند. اگر وب‌نوشته‌ها مطابق ذائقه‌ی جمعیت مخاطب تعریف‌شده باشد و از تنوع و کیفیت مناسب هم برخوردار شود، دامنه‌ی تأثیر یک وبلاگ، بیشتر و بیشتر شده و وبلاگ‌نویس، قدرت جهت‌دهی و تأثیرگذاری را، هم بر نظرات مخاطبان و هم بر فضای کلی وبلاگستان پیدا خواهد کرد. اما این همه‌ی ماجرا نیست!

۱۳۹۰/۰۱/۰۱

نوروز ۱۳۹۰ مبارک!

نوروز یعنی
هیچ زمستانی ماندنی نیست،
اگرچه بلندترین شبش، شب یلدا باشد....

سال ۱۳۹۰ بر هر آن که "ایران" را دوست دارد مبارک باد!

۱۳۸۹/۱۲/۲۷

هاشمی؛ پس از کناره‌گیری از ریاست خبرگان

کنار رفتن هاشمی رفسنجانی از ریاست مجلس خبرگان، تحلیل‌گران مسائل ایران را به تکاپو واداشته تا به تفسیر این رویداد بپردازند. تفسیرها، طیفی گسترده، از اعلام انسداد کامل در عرصه‌ی سیاسی تا بی‌اهمیت تلقی کردن آن را در بر می‌گیرد. اما به‌راستی، آیا این تغییر، یک اتفاق کلیدی در صحنه‌ی سیاسی ایران است؟ پیامدهای این تغییر و تحول چیست و از این پس، جایگاه هاشمی در ساختار قدرت ایران کجا خواهد بود؟