شروع مقاله به تكنیكهای گفته شده خلاصه نمیشود. ذهن خلاق و قریحهی نویسنده قادر است با تلفیق روشهای شروع مقاله، خود روشی نو ابداع كند. به عنوان مثال میتوان روش مستقیم را با روش توصیفی تلفیق كرد و بر جذابیت آغاز مقاله افزود. به هر رو آغاز مقاله بخش حساس مقاله است. نویسنده باید تصمیم بگیرد طرح یك پرسش در آغاز مقاله شروع خوبی است یا ذكر سابقهی موضوع و یا مقایسهی بین دو موضوع مورد بررسی. مطالعه مقالات نویسندگان پُرسابقه و ممارست و تمرین در نوشتن، رفته رفته نویسندهی مشتاق نوشتن را به سبك جذاب و دلخواه نزدیك خواهد كرد.
در نگارش یك مقالهی تحلیلی، ابتدا حقایق مورد نظر و سپس نمونهها و مثالهای مربوط مطرح میشود و به همراه استدلالها و نتیجهگیریهای منطقی، در یك روند مشخص با اشاره به "چرایی" و "چگونگی" یك موضوع، خواننده را به همراه خود میكشد و در پایان او را با نظر نویسنده همرأی میكند و به ارائهی راه حل میپردازد. نویسنده میتواند سبب نگارش مقاله یا جنبههای تازهی موضوع مقاله را در نوشتار (یا در ابتدای آن) ذكر كند. نیز میتواند سابقهی و تاریخچهی موضوع مقاله را بیاورد اما در هر حال این بخش باید با ساختار و موضوع مقاله همخوان باشد و به حاشیهروی و تاریخنویسی غیرضروری منجر نشود.
نویسنده باید برای مقاله طرحی كلی تهیه كند. یعنی نویسنده قبل از نگارش، فهرستی از آنچه میخواهد بنویسند به صورت تیتروار تهیه میكند. این فهرست شامل اطلاعات مرتبط با موضوع مقاله، سابقهی موضوع و استدلال و دست آخر نتیجه یا راه حل مورد نظر است. در واقع در این مرحله، نویسنده استخوانبندی مقاله را روی كاغذ میآورد و سپس در حین نوشتن مقاله، بسته به هر یك از تیترهای تهیه شده، موضوع را تشریح میكند و بسط میدهد. هر یك از تیترهای نوشته شده در این فهرست میتواند خود موضوع یك پاراگراف از مقاله باشد یا تنها نكتهای باشد كه نویسنده قصد دارد آن را گوشزد كند. منابع مكتوب یا شفاهی، كتابهای تاریخی، منابع اینترنتی و مقالات مرتبط با موضوع و نظایر اینها، سر خطهای خوبی در اختیار یك نویسنده قرار میدهند.
نویسنده، مقاله را پاراگرافبندی میكند تا فهم مطلب برای خواننده آسان شود. هر پاراگراف، گامی است كه نویسنده برای استدلال و مجاب كردن خواننده برمیدارد تا در نهایت او را به نتیجهی دلخواه برساند. ممكن است نویسنده از شماره یا عدد نیز در ابتدای پاراگراف استفاده كند. این روش در دو صورت مورد استفاده قرار میگیرد. نخست موقعی كه نویسنده قصد دارد دلایلی را به صورت زنجیروار به دنبال هم ردیف كند. دلایلی كه از یك جنس هستند و با یكدیگر توالی منطقی دارند و پس از هر پاراگراف، دیگری مطرح میشود و گام به گام خواننده همراه نویسنده جلو میرود. دوم آنكه نویسنده قصد دارد حقایقی را به دنبال یكدیگر بیاورد كه لزوماً از یك جنس نیستند یا با یكدیگر توالی منطقی ندارند. مثالی میزنم تا این دو موضوع روشن شود. حالت اول شبیه زمانی است كه در حال خواندن یك كتاب رُمان هستیم و با خواندن هر فصل یا هر برگ به سراغ برگ بعدی میرویم. در این صورت هر فصل یا صفحه بعد از فصل یا صفحهی قبلی میآید و با آن توالی منطقی دارد اما حالت دوم شبیه زمانی است كه در آن واحد چند مقاله یا كتاب مرتبط با یك موضوع را جلو چشم میگذاریم و همزمان آنها را مرور میكنیم. در واقع موضوع را از زاویهی حقایق به ظاهر متفاوت (اما در واقع مرتبط) نگاه میكنیم. تحلیلگر چیرهدست این حقایق به ظاهر نامربوط را به یكدیگر پیوند میدهد و نتیجهگیری میكند.
طبیعی است زاویه نگاه نویسنده در كل مقاله تغییری نخواهد كرد. اگر نویسنده قصد دارد پدیدهای را از زاویه جامعهشناسی نقد كند نمیتواند زاویهی نگاه خود را در وسط مقاله به روانشناسی فردی همان پدیده تغییر دهد مگر آنكه به صراحت با میانتیترهای مناسب یا عبارتهای روشن تفاوت زاویهی نگاه خود را یادآور شود. نویسنده میتواند از میانتیترها برای فهم بهتر مطلب كمك بگیرد. بیشتر مقالاتی كه در سایت بیبیسی منتشر میشوند دارای میانتیتر (بدون عدد) هستند.
یكی از مهمترین بخشهای یك مقاله تیتر یا عنوان آن است. عنوان یك مقاله كلمه یا عبارتی است كه كل مقاله را معرفی میكند و اولین نشانهای است كه از یك مقاله دیده میشود. این موضوع به ویژه در فضای اینترنت و به هنگام لینك به یك مطلب، اهمیتی دو چندان مییابد. تیتر یك مقاله باید خواننده را ترغیب به خواندن مقاله كند و حس كنجكاوی او را برانگیزد. تیتر میتواند یك كلمهای، دو كلمهای یا حتی یك جمله باشد و یا به صورت پرسشی، امری و یا نفی یك موضوع مطرح شود اما در هر صورت باید موضوع و مفهوم و پیام مقاله را در خود جمع داشته باشد. به عنوان مثال اگر مقالهای در مورد خشونت والدین علیه كودكان نوشته شده باشد میتوان از تیتر یك كلمهای «خشونت»، دو كلمهای «خشونت والدین»، چند كلمهای «خشونت والدین با كودكان خطرناك است» و یا اگر كمی سلیقه به خرج دهیم «بابا! مامان! رحم كنید!» یا «كودكان زیر تازیانهی والدین» استفاده كرد.
خمیرمایه و استخوانبندی این دو یادداشت را مطالب كتاب "مقالهنویسی در مطبوعات" تألیف "حسین قندی" تشكیل میدهد كه خود مطالب و توضیحاتی بر آن افزودهام. در مورد نكات نگارشی و قواعد دستور زبان فارسی و نشانهگذاری، نیازی به یادآوری نیست كه هر متنی كه به فارسی نگاشته میشود باید از قاعدهی عرف این زبان نیز پیروی كند به ویژه هنگامی كه قرار است در سطحی فراتر از معمول و در قالب یك "مقاله تحلیلی" ارائه شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً فقط در مورد موضوع این نوشته نظر بدهید. با سپاس!