۱۳۸۴/۰۱/۱۹

پاسداشت و اصلاح زبان فارسي با كدام رويكرد؟

یادداشت قابل تأمل دوست گرامی، جناب حسین جاوید با عنوان "فارسی‌تر بنویسیم!" دستمایه‌ای شد تا ف.م.سخن عزیز پاسخی به آن نوشتار دهد. نویسندۀ كتابلاگ در رد آن نقد، یادداشتی دیگر نگاشت. صاحب این قلم نه در قامت متخصص زبان پارسی، بل‌كه در كسوت یك عاشق و علاقمند ادب و فرهنگ پارسی خود دغدغه‌ی پویش و زنده نگاه داشتن آن را دارد. به همین سبب بر آن شدم چند نكته را پیرامون آن یادداشت و این نقد بنویسم. به باور این قلم حذف تعصب‌آمیز كلمات عربی كه با سرشت و روح زبان فارسی امروز درآمیخته‌اند همانقدر ناپسند است كه تلاش خطابه‌گویانی كه بر سر منابر برای هر كلمه‌ی سادۀ فارسی، معادل دشوار عربی آن را بكار می‌برند تا به خیال خام خود علم و دانش عربی و فقهی خویش را به رخ مردمان بكشند و شاید به گسترش دین خدا كمك كنند! نیز این تلاش بیهوده و بی‌حاصل همانند فخرفروشی دانش‌آموختگانی است كه با بكارگیری كلمات انگلیسی در سخنان خویش، بی‌مایگی علمی خود را در پس این كلمات پنهان می‌كنند. از این منظر، یافتن كلماتی كه "فارسی‌تر" باشند بر "آسان‌نویسی" كلمات برتری تمام دارد.

نویسندۀ یادداشت شش نكته را برای اصلاح زبان فارسی پیشنهاد داده است:
1) حذف تنوین عربی: نویسنده در این بخش پیشنهاد كرده است كه به جای كلمات عربی كه همراه تنوین نصب در زبان فارسی بكار می‌رود (نظیر احتراماً، متقابلاً، ضمناً، نسبتاً، صرفاً) از فارسی‌نوشته‌ی تلفظ آنها (مانند احترامن، متقابلن، ضمنن، نسبتن، صرفن) استفاده كنیم. به نظر نگارنده بسیاری از كلماتی را كه تنوین نصب عربی دارند، می‌توان به راحتی با تركیبی فارسی جایگزین كرد و این اشكال نازیبا و چشم‌آزار را بكار نبرد. به عنوان نمونه: احتراماً: با احترام- متقابلاً: در مقابل- ضمناً: درضمن- نسبتاً: به‌نسبت- صرفاً: به‌صرف- طبعاً: به‌طبع- اتفاقاً: از اتفاق- یقیناً: به‌یقین یا بی‌شك، قاعدتاً: به‌قاعده- كاملاً: به‌تمامی- معمولاً: به طور معمول- شخصاً: به‌شخصه[1] بدین صورت تعداد كلمه‌هائی كه تنوین نصب عربی دارند به چند مورد انگشت‌شمار كاهش می‌یابد كه گمان نمی‌برم نیازی به تغییر شیوۀ نگارش آنها باشد.

2) حذف واو زینت: نویسنده پیشنهاد كرده است كه حرف "و" در كلماتی نیز خواب، خواهر، خواهش و ... حذف شود و این كلمات بدین گونه نوشته شوند: خاب، خاهر، خاهش؛ از نگاه این قلم، حذف حروف یك كلمه بدلیل عدم تلفظ آنها نمی‌تواند دلیل محكمی باشد. همچنان كه ف.م.سخن عزیز اشاره كرده بود كلمات در نگاه خوانندگان به صورت "یك واحد تصویری" و "یك كل واحد" تصویر می‌شوند نه مجموعه‌ای از حروف مجزای به هم چسبیده. این ویژگی مختص زبان فارسی نیست. كلمه‌های فرانسوی از این نظر بی‌همتا هستند! كافی است به شكل غیرفارسی كلمه‌های "پژو" و "رنو" در پس خودروها دقت كنید تا انبوه حروفی را كه نوشته می‌شوند اما خوانده نمی‌شوند ببینید! البته ویژگی یك زبان اروپائی نمی‌تواند دلیلی در رد اصلاح این كلمه‌ها در زبان فارسی باشد. اما می‌توان لحظه‌ای درنگ كرد كه چرا اروپائی‌های شورشی تاكنون به اصلاح این شیوۀ نوشتار همت نكرده‌اند. از آن گذشته در زبان‌هائی چون انگلیسی به‌جای آنكه شكل كلمه‌ها را متناسب با طرز تلفظ آنها تغییر دهند، برای هر چیدمان حروف در كنار یكدیگر كه به ساختن كلمه می‌انجامد، طرز تلفظ خاصی وجود دارد كه فراگیرنده زبان باید این شیوۀ تلفظ را فراگیرد. درست به عكس راه حلی كه جناب جاوید پیشنهاد داده است!

3) ی به‌جای همزه (ء):
الف) بكارگیری حرف "ی" به جای همزه در پایان كلماتی نظیر جایزه‌ی نخست، كتابخانه‌ی ملی البته پیشنهاد نیكوئی است. هم به درست‌خوانی[2] كلمات در یك جمله كمك می‌كند و هم شكل نوشتار را زیبائی می‌بخشد. البته تا آنجا كه بنده نرم‌افزار word‌ را چك كرده‌ام فونت Tahoma‌ كه در بیشتر متن‌های اینترنتی استفاده می‌شود تنها قابلیت درج "ۀ" را دارد و از شناخت این حرف به صورت چسبیده به انتهای كلمه ناتوان است مانند "شیوۀ نوشتن" و "كتابخانۀ ملی"؛ اما در سایر قلم‌های word اینگونه نیست. قلم Lotus هر دو نوع تركیب را (چه ۀ چسبان چه غیر چسبان) پشتیبانی می‌كند. بنابراین ضرورت استفاده از "ی" به جای همزه محدود به كلمه‌هائی می‌شود كه "ۀ" به انتهای آنها چسبیده باشد.
ب) نویسندۀ گرامی در مورد بكارگیری "ی" به جای همزه در كلمه‌های نظیر راهنمائی و رهائی كه آنها را به راهنمایی و رهایی تبدیل می‌كند دلیلی ارائه نكرده است. به گمانم شیوۀ نخست نوشتار (كه اكنون استفاده می‌شود) به نحوه تلفظ نزدیك‌تر است تا پیشنهاد نویسنده.

4) اللاه به‌جای الله: این پیشنهاد نیز بر همان مبنای تغییر شكل نوشتار بر اساس طرز گفتار نگاشته شده است. به همان دلیل كه در بخش 2 آوردم این پیشنهاد نیز نمی‌تواند مقبول طبع چون منی افتد!

5) ت به‌جای ط:‌ پیشنهاد بكارگیری "ت" به جای "ط" كه از چند سال پیش نیز در نوشتار فارسی نمود یافته است به درستی به فارسی‌تر شدن كلمه‌ها كمك می‌كند و از میزان "بار عربی" این كلمات می‌كاهد؛ اتاق، باتری و بلیت به جای اطاق، باطری و بلیط؛ اما نمی‌دانم جز استثنای "حیاط" و "حیات" كلمه‌های دیگری نیز مستثنی هستند یا خیر؟

6) بكارگیری "الف" به جای "ی" در كلماتی كه به "ی" ختم می‌شوند: از نظر من كلماتی نظیر كبرا، موسا و حتا همسنگ كلماتی نظیر كبری، موسی و حتی هستند. بدلیل عادت خوانندۀ كلمه به هر دو شیوۀ نگارش می‌توان از هر دو طرز نوشتن استفاده كرد.

پی‌نوشت:
1- در مورد درستی كاربرد كلمه‌ی به‌شخصه، شك دارم.
2- ممكن است خواننده برآشوبد كه شما كه كلمات را "یك واحد تصویری" معرفی كردید و ضرورت حذف برخی حروف به دلیل عدم تلفظ آنها را به نقد كشیدید چرا در این مورد دغدغه‌ی درست‌خوانی كلمه را دارید و از تغییر شیوۀ نگارش این قبیل كلمات دفاع می‌كنید؟ پاسخ روشن است. در این موارد "شكل نوشتاری" خود كلمه مطرح نیست بل‌كه ارتباط آوائی آن با كلمات همسایه در میان است، از آن گذشته افزودن این "ی" خدشه‌ای به خود كلمه وارد نمی‌سازد زیرا این "ی" جزئی از كلمه نیست.

۱ نظر:

  1. درود برشما
    نظرات نفر قبلی رو عیر کارشناسی دونستی درحالی کخ خودت هم کارشناس ادب فارسی نیستی
    به نظرم ن در این روزگار که کارشناسان ادب فارسی مشغول به کارهای دیگر هستند مشغول هستند بد نیست که علاقه مندان در این حوزه کار کنند.
    اما نمی دونم چرا افراد مذهبی به شد با همجمه به زبان عربی مخالف هستند؟
    به نظرم حتمن ربطی به عربی بودن این دین داره

    پاسخحذف

لطفاً فقط در مورد موضوع این نوشته نظر بدهید. با سپاس!