با فرا رسیدن سوم اردیبهشت سالروز به زنجیر كشیده شدن گنجی، انتشار دو یادداشت دلنشین و مؤثر از وحید پوراستاد (آیا كسی به یاد اكبر گنجی هست؟ و تولد شش سالگی) نه تنها در میان مخاطبان روزنامه اقبال كه در میان وبنگاران نیز بازتابی در خور یافت. در كنار این استقبال كمنظیر، یادداشتهائی با همین مضمون از نویسندگان وبلاگهای ف.م.سخن، تارنوشت، روح بلاگر، نیلبك، در جدال با خاموشی، شادی شاعرانه، توفان خندهها و مسعود بهنود به همراه بیانیه گزاشگران بدون مرز منتشر شد كه همگی یاد گنجی را گرامی داشته و خواستار آزادیاش شده بودند و در برخی از آنها به نوشتههای دیگران نیز اشاره شده بود.
اما در این میان نویسندۀ وبلاگ افسون فسرده پیشنهاد داد حركتی جمعی همانند تغییر نام وبلاگها به «امروز» صورت گیرد و هفتهای در وبلاگستان به بزرگداشت اكبر گنجی اختصاص یابد تا هم اعلام همراهی و یكدلی با او باشد و هم مجامع حقوق بشری و بینالمللی را بار دیگر متوجه قدیمیترین زندانی سیاسی-مطبوعاتی ایرانی كند. نویسندۀ این وبلاگ كه یادداشت خود را با بیتی از مولانا (من مست و تو دیوانه، ما را كه برد خانه/ صد بار تو را گفتم كم خور دو سه پیمانه) آغاز كرده بود، در پایان پیشنهاد خود آورده بود: «ما حق نداریم اكبر گنجی را فراموش كنیم».
برخلاف تردید نویسنده در پاگیری این حركت جمعی، پیشنهاد او با استقبال گسترده وبنگاران مواجه شد. نویسنده وبلاگ ف.م.سخن با نگارش یادداشتی رسماً اعلام كرد كه تا یك هفته نام وبلاگ خود را به اكبر گنجی تغییر خواهد داد. به دنبال این یادداشت تغییر نام وبلاگها به سرعت آغاز شد؛ ملاحسنی در كانادا، منتقد، افسون فسرده، پارسا نوشت، فانوس، تارنوشت، سایهآبی، پیام ایرانیان، گوشزد، حسین خداداد، سرزمین آفتاب، یك قطره، گردباد، نیلبك و روزگار ما بلافاصله نام وبلاگهای خود را عوض كردند. اینبار اما بر خلاف حركتهای پیشین، هر كس بنا به ذوق و سلیقهی خویش و با عبارتی خاص، نام گنجی را بر وبلاگ خویش مینهاد: «اكبر گنجی پرتوی بر تاریكخانهی اشباح، اكبر گنجی نغمهی ناقوس معبد آزادی، اكبر گنجی قربانی كینهی عالیجناب، تا تیغ قلم بر تن اشباح نشیند گنجی ننشیند» گروهی از عباراتی است كه وبنگاران بر بلندای وبلاگهای خویش درج كردند. پیشنهاد انتشار برخی یادداشتهای گنجی و مانیفیست جمهوریخواهی او نیز از جانب برخی نویسندگان مطرح شد كه لینك به مانیفیست او با استقبال مواجه شد.
چون همهی حركتهای جمعی، این هماوائی نیز به مركزی برای بازتاب روند حمایت وبنگاران نیاز داشت. مجید زهری مدیر وبلاگ گروهی خبرچین با جمع آوری اسامی وبلاگهائی كه برای بزرگداشت گنجی، نام وبلاگ خود را تغییر داده یا یادداشتی نوشته بودند به گسترده شدن این حركت یاری رساند. نه تنها وبلاگ خبرچین كه وبلاگهای در جدال با خاموشی، حسن درویش پور، تارنوشت، ف.م.سخن و مجید زهری با انتشار و تكمیل این لیست یا لینك به عناوین یادداشتهای وبنگاران به پوشش خبری این رویداد پرداختند.
اما تنها یك روز پس از اعلام تغییر نام وبلاگها و آغاز این حركت جمعی، انتشار یك خبر، وبلاگشهر را در بهت و حیرت فرو برد. سایت خط نهم خبر از دیدار اكبر گنجی و هاشمی رفسنجانی در آخرین مرخصی گنجی میداد. در این خبر آمده بود، گنجی و هاشمی در نشستی در مورد جایگاه هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو گفتگو كردهاند. نیز ادعا شده بود گنجی در پاسخ به تعجب برخی از دوستانش از این دیدار پاسخ داده است: «من كتابهای عالیجناب سرخپوش و خاكستری را برای دفاع از هاشمی نوشتهام نه تخریب او» واكنش تند وبنگاران به انتشار این خبر و به كار بردن تعبیر "طنز آلود" در مورد متن آن، در عمل مانع از اثرگذاری این خبر شد.
این حركت جمعی كه همچنان ادامه دارد البته بدون اعتراض و انتقاد نیز نبود. از یاد بردن سایر زندانیان سیاسی یا مطبوعاتی، غیبت برخی وبنگاران حامی دكتر معین در این حركت و ناامیدی از فرجام حركتهای اینچنینی، بخش عمده انتقادها را تشكیل میداد. مهمترین انتقاد اما در وبلاگ زنانهها مطرح شد. نویسنده این وبلاگ در یادداشتی با عنوان «بدبخت ملتی كه نیاز به قهرمان دارد» ضمن حمایت از جوهر این همآوائی، از قهرمانسازی وبنگاران انتقاد كرد و از آنان دعوت كرد به جای ستایش گنجی از او قدردانی كنند. اما آنچنان كه از یادداشتهای متعدد وبنگاران به ویژه یادداشتهای مجید زهری و وبلاگ شادی شاعرانه برمیآید سودای هیچیك از وبنگاران قهرمانتراشی نبوده است. هدف این حركت جمعی تنها حمایت از حقوق ابتدائی یك انسان عنوان شده كه نه فقط به خاطر بیان عقیده و نظر كه به علت دفاع از دگراندیشی و دگرباشی و افشاگری در مورد قاتلانی كه انسان و اندیشه را برابر میدانند و اندیشههای غیرخودی را برنمیتابند، به زندان گرفتار آمده است، همین نكته و نیز تأثیرگذاری نامحدود نگاشتههای گنجی در عرصه سیاسی ایران، تفاوت آشكار او با تمامی زندانیان سیاسی-مطبوعاتی دیگر است. تفاوتی كه او را شایسته چنین حمایت جمعی میسازد.