از كار و كوشش خسته نمیشد. خانواده و كودكانش را بسیار دوست میداشت. ازدواجش را با عشق آغاز كرده بود و ثمرهی آن دو كودك خردسال بود. نجیب و آرام بود و كوچكترین نشانهای از بدخواهی در رفتارش وجود نداشت. از نفرت بیزار بود و هرگز كینهی كسی را به دل نمیگرفت. جز آنچه را اعتقاد داشت انجام نمیداد. به فخرفروشانی كه به سبب افزونی صفرهای حساب بانكی خود، قدر و قیمت و موقعیتی برای خویش فراهم آورده بودند و پیرامونشان را انبوهی از كاسهلیسان انباشته بود بیاعتنا بود. با این گروه با غرور و تكبر برخورد میكرد و در برابر خواستهای ناحقشان میایستاد. اگر چه به ندرت ترشرو میشد و از كوره در میرفت، اما اطرافیان جملگی میدانستند كه لحظهای بعد همین خشم و خروش نیز فرو مینشیند و این پرخاش، برخاسته از عمق دل مرد نیست كه ژرفای دلش پاكتر از این بود كه آلودهی خشم و غضب شود. برای همه طلب بهروزی و پیروزی میكرد. در تمام عمر اگر چه بدخواهانی داشت اما از دشمنتراشی بری بود.
شامگاه پنجم فروردین سال 61 فرا رسید. نماز مغرب و عشاء را با حالتی روحانی خواند. سیمای ایران اخبار جنگ را پخش میكرد. برخاست و به سراغ كمد رفت. ساعت مچی را از دست خود باز كرد و با نظم و ترتیب در كنار دفترچه حساب بانكی و مدارك شخصیاش گذاشت، جائی كه هر كس به راحتی آنها را بیابد. سند منزلی را كه تنها هجده روز بود از خریدنش میگذشت دم دست گذاشت. شاید آهی كشید و به خانه نظری انداخت. تنها یك هفته از اسبابكشی به خانهی نو میگذشت و این اولین منزلی بود كه او خریده بود. شبهنگام به خواب رفت و دیگر هرگز برنخاست و به این سادگی پایان مردی كه تنها 29 بهار را دیده بود رقم خورد. خداوند، آرامترین مرگ را به او هدیه كرد، به پاس عمری پاكزیستن، پاكماندن و پاكخوردن، به پاس عمری نجابت و آرامش كه آزارش به هیچكس نرسید. همین است كه اكنون كه 23 سال از آن روز میگذرد هیچ انسانی از او گلهای ندارد و به گاه شنیدن نام او، آه از نهاد دوستان و خویشانش برمیخیزد. مرد نازنین اُسطوره نبود اما پهلو به پهلوی اُسطوره میزد. مگر میتوان عمری زیست و حتی یك دشمن نداشت جز همان جماعت فخرفروش كه مقاومت مرد را در برابر افزونطلبیشان، لجبازی معنا میكردند؟ مگر میتوان با نجابت خویش حتی بدخواهان را شرمنده ساخت؟ او ثابت كرد كه آری، میتوان.
خدایش بیامرزد كه نازنین پدرم بود و عمری مرا در حسرت یك جفت شانهی مردانه تنها گذاشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً فقط در مورد موضوع این نوشته نظر بدهید. با سپاس!