هفته پيش روزنامه ايران در مقاله جالبي به بررسي تفاوتهاي روزنامهنگاري سايبر (وبنگاري) و روزنامهنگاري مكتوب پرداخته بود. در ميان تفاوتهاي اين دو نوع روزنامهنگاري، نويسنده به مهمترين آنها اشاره كرده بود: «عدم نياز نشريات الكترونيك و وبنگاران به اجاره محل، مجوز نشر، هزينههاي چاپ و فراغت از انواع محدوديتها و مسؤوليتها و قابليت فضاي سايبر براي استفاده آسان از عكس، صدا، كليپ و همينطور توانائي انتشار سهل و ساده مطالب و ايجاد فضاي چندرسانهاي و جذاب، اصليترين تفاوتهاي اين دو نوع روزنامهنگاري هستند». نويسنده در اين مقاله كه گوشههائي از نظرات دكتر يونس شكرخواه نيز به عنوان يكي از استادان رشته ارتباطات و پايهگذار نخستين روزنامه الكترونيك (جام جم) در آن آمده، پرسيده بود آيا وبنگاري، روزنامهنگاري را تهديد ميكند؟ او ضمن اشاره به بحران روزنامهها در هنگام تولد راديو و تلوزيون و تهديدي كه از جانب اين رسانه جديد احساس ميكردند به پُر كردن خلاهاي رسانههاي تازه در آنهنگام توسط روزنامهها اشاره كرده بود كه در نهايت به بقاي روزنامهها و حفظ جايگاه آنها انجاميد.
نكته مهم در اين مقاله، اشاره به نقطه ضعف بزرگ فضاي سايبر است. فضاي سايبر فضاي انفجار خبر است و اين در حالي است كه جاي تحليل و گزارش حرفهاي در آن خالي است. اين نكته بسيار قابل تاملي است. خود شما لحظهاي فكر كنيد. آيا ميتوانيد حوادث به وقوع پيوسته در امسال را در ذهن رديف كنيد؟ چقدر از آنها را به ياد ميآوريد؟ اگر بازار تحليل گرم بود و حوادث مختلف به صورت رشتهاي اتفاقهاي مرتبط با يكديگر پيوند داده شده و نقد و بررسي و تحليل شده بودند به يقين آنها را بهتر به ياد ميآورديد و درك درستتري از فضاي پيرامون خويش داشتيد و حتي راحتتر ميتوانستيد به پيشبيني حوادث آينده بپردازيد.
فراموش نكنيم حداكثر 6 درصد جمعيت ايران از اينترنت استفاده ميكنند كه 70 درصد آنها هم به سراغ سايتهاي پورنو و سرگرمي ميروند و اين امر، نهايت توان سايتها و وبلاگها را در مقايسه با مخاطبان به نسبت بيشتر روزنامههاي كاغذي روشن ميسازد. از طرف ديگر مخاطبان اصلي وبلاگها و سايتهاي خبري را نخبگان ايراني تشكيل ميدهند، بنابريان فرورفتن وبلاگستان فارسي در باتلاق اخبار خام كه هر روز نيز با وقوع حادثهاي نو، رنگ و روي كهنگي ميگيرند جز به ايجاد ذهني آشفته و ناتوان از درك ارتباط حوادث نخواهد انجاميد. نيز باعث خواهد شد تمام جذابيت و قابليت اين فضا پس از مدتي زائل گردد. اين قلم قصد ايجاد رقابت به ضرر روزنامههاي مكتوب را ندارد كه سودي نيز براي كسي به ارمغان نخواهد آورد، اما آيا زمان بازنگري در مسيري كه وبلاگستان فارسي و سايتهاي خبري-تحليلي ايراني در اين چند سال پيمودهاند فرا نرسيده است؟ آيا قرار است اينترنت تنها فرشته خبرآور ايرانيان باشد و ما به شوق اطلاع از اخبار پس پرده سايت يا وبلاگي را باز كنيم؟ اندكي تحليل و نقد ميتواند تب آشفتگي انفجار اخبار را به خنكاي شفافيت و نظم و برنامهريزي تبديل كند. البته اگر دوستان همت كنند و اين نقد منصفانه را جدي بگيرند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً فقط در مورد موضوع این نوشته نظر بدهید. با سپاس!