چندي پيش كه از سر هشدار در مورد فاجعهاي كه با اجراي پروژه شارع 2 بر سر اينترنت ايران خواهد آمد يادداشتي با عنوان « پروژه شارع 2، پايان عصر اينترنت در ايران؟ » نگاشتم به اندك زماني شركت البرز در تهران سدي در برابر وبلاگ نهاد و خوانندگان تهراني را از ديدن اين صفحه محروم ساخت. به دوستاني كه مشتاق خواندن نوشتههاي اين قلم بودند دو آدرس آينه از وبلاگ را ارائه كردم و به ظاهر مشكل به طور موقت برطرف گرديد. عصرگاه روز 4 بهمن كه سالروز تولدم بود و دوستان دور و نزديك از سر لطف تبريكي ميگفتند خسته و غمگين از خبري كه صبحگاه از دوستي شنيده بودم و تمام روز را به كامم زهر كرده بود به خانه بازگشتم و پنجره مجازي يادداشتهايم را گشودم كه به يكباره چشمانم بر صفحه مونيتور مات ماند: دسترسي شما به اين سايت ممكن نيست. وبلاگ پيام ايرانيـان فيلتر شد، به همين راحتي. وبلاگ و تمامي آدرسهاي آينه و هر آدرسي كه به صفحهاي از صفحات وبلاگ Refresh ميشد علامت عبور ممنوع بر پيشاني داشتند. شايد تقدير اين بود كه من چند كلامي را كه مدتها بود در نهانخانه دلم باقي بود بر زبان بياورم و در سالروز ميلادم به جاي يادآوري خاطرات گذشته به بازبيني كارنامه « پيام ايرانيـان » بپردازم.
در نگاه اين قلم وبلاگ پيام ايرانيان در اين يكسالي كه از تولدش ميگذرد و كارنامهي نزديك به دوسالي كه نويسندهاش از حضور قلمي در اينترنت دارد وبلاگ موفقي بوده است، نه در جذب مخاطب كه بازديدكنندگانش از بسياري وبلاگها و سايتها اندكتر بوده و نويسندهاش خواننده بيسر و صداي وبلاگهاي پرمخاطب و پرمحتوا بوده است و همين امر او را نزد بزرگان وبلاگستان ناشناخته ساخته است. در كنار آن نگارنده از كامنتگذاريهاي بيحاصل گريزان بوده و سوداي تبديل اين پنجره را به بنگاهي تبليغي را نيز در سر نداشته و ندارد. همين است كه « پيام ايرانيان» ناشناخته مانده است و تنها معدودي از وجودش آگاهند. « پيام ايرانيان » كوشيده است مخاطب و خواننده خويش را به فكر كردن وادارد و اين را منتهاي هدف خويش قرار داده است. او البته تلاش كرده در اين راه از منطق و استدلال براي طرح موضوع و نقد بهره گيرد. حق « پيام ايرانيان » در دوران فعاليت هرگز آنگونه كه بايد، ادا نشده است. اين وبلاگ هنوز نتوانسته است جايگاهي در خور و شايسته بيابد. اين موضوع نه تنها نظر بيتعصب نگارنده است كه بيشتر دوستان حلقه فكري اين قلم نيز بر اين باورند.
نگارنده اگرچه هرگز بخت نوشتن در روزنامه را نداشته است اما در سالروز تولدلش طعم تلخ توقيف را چشيد. تازه آنهنگام بود كه ميزان علاقه خويش را به وبلاگم دانستم. او دوست و همنشين صميمي و بيآلايش تمام لحظههاي خلوتم بود. پنجرهاي بود كه مرا به جهان پيرامون متصل ميساخت. از طريق آن ميگفتم و ميشنيدم. امروز اما به تاوان حقيقتگوئي و نقد سالم اين پنجره در هم كوبيده شده است و به جاي آن پارچه بزرگي نصب شده است كه پرواز را علامت ممنوع ميدهد.
« پيام ايرانيان » در حالي به ليست وبلاگها و سايتها فيلتر شده افزوده شده است كه بسياري از سايتها و وبلاگهائي كه به صراحت عليه بنيانگذار و رهبر حكومت مطلب مينويسند، با متلكهاي گاه و بيگاه از آنها و ساير مسؤولان نظام ياد ميكنند، مباني حكومت را زير سوال ميبرند و از مقاله و يادداشت و طنز براي كوبيدن جمهوري اسلامي بهره ميگيرند فيلتر نشدهاند و اين تناقض، پرسشهاي بيپاسخي را در ذهنم ايجاد ميكند. آنچه در طي عمر وبنگاري اين قلم بر اين صفحه نقش شده است جز نقد سالم و منطقي و به دور از تعصبورزيهاي مرسوم نبوده است. هر كس بتواند در عمر وبنگاري اين قلم، جمله يا كلمهاي در دعوت مردم به انقلاب يا قيام مسلحانه بيابد يا كلمهاي توهينآميز يا فحشگونه در نوشتههايم پيدا كند مرا در توبه از راه رفته ياري داده است! شايد اگر مرحوم پدر ميدانست پسر نورسيده، روزي به نكبت خواندن و آسيب نوشتن گرفتار ميآيد و كار حرامي به وقاحت مقاله نويسي و روشنگري مرتكب خواهد شد هرگز براي تولدش آنچنان خوشحال نميشد!!!
پينوشت 1: آدرس وبلاگ پيام ايرانيان ( رها از سد فيلتر ) ، از اين پس يادداشتهاي نگارنده به طور همزمان در هر دو وبلاگ منتشر خواهد شد.
پينوشت 2: اين مطلب را عصرگاه روز 4 بهمن نگاشتم اما فيلترينگ وبلاگ، دل و دماغي برايم باقي نگذاشته بود تا به اتمام و بازخواني آن بپردازم. عنوان يادداشت را به محمد گفتم و او نيز پسنديد و تيتر مطلبش را نيز همان قرار داد. با سپاس از يادداشت زيبايش.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً فقط در مورد موضوع این نوشته نظر بدهید. با سپاس!