آنچه در اين سطور نقش بسته اظهار لطف دوست گرانقدرم مهندس محسن بنائيفرد، دومين دبير انجمن دانشجويان پيرو خط امام ( جمهوريخواه فعلي ) است.
دوست بسيار بسيار گرانقدرم، آقاي مهندس برجيان
بسيار مايه مباهات است كه هنوز گرمي عاشقانههاي شيرين اميدبخش دغدغهها، در وجودمان جاري است. اما بسيار مرد بايد بود سخن از زبان دل گفتن، آنجا كه گوشهاي سنگين خواب بُردگان پر پنبه است، آنجا كه انديشه را، ترديد درون خار ديده است. بسيار مرد بايد بود فرياد اميد برآوردن از دل پر خون نااميد، ميان گلهاي كه سگان ديروزش، گرگان بيحياي امروزند، آنجا كه عقل را تدبيري و چشم را ساحلي نيست. بسيار مرد بايد بود، بسيار مرد بايد بود، بسيار مرد بايد بود …
بسيار خرسند خواهم بود اگر مراتب تبريك و سپاسگزاريام را به مناسبت اولين سالگرد وبلاگت بپذيري، تبريك كه تعارفي از خُلق ايراني و سپاسگزاري كه وظيفه شخصي من است. اما به واقع بايد تبريك بگويم كه چهرهات را چون ديگران، چون من از پس هالههاي غبار متعفن روزمرگي نميبينم، بايد تبريك بگويم كه زبان و قلمت را چون ديگران آلوده نميبينم، بايد تبريك بگويم كه هنوز ناي سخن از ني وجودت ساري است و البته اين همه را شايسته سپاس است.
دوست عزيزم، اين وبلاگ پس از سالهاي پر فراز و فرود سالهاي 76 تا 78، اين فضاي مجازي را برايم به وجود آورده است تا حداقل خاطراتم نپوسد و از باورها در مرداب ملكوك مايوس امروز، بوي تعفن و پشيماني به مشام نرسد گرچه امروز نه عطر ياس ميطلبم نه بوي سحرانگيز خون، اما از باطن مردهام، از همان باورهاي متعفن، بوي خوش مردار را ميخواهم، بوي تعفن مرگ گلهام را نميخواهم، اگر آنجا باشد كه نگهبانسگ ديروز، گرگ امروز گله باشد، امروز بايد دعا كرد، بايد دستها را به آسمان كشيد، خدايا اين گرگ كفتار نباشد، آمين.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً فقط در مورد موضوع این نوشته نظر بدهید. با سپاس!