از تولد نخستين وبلاگهاي فارسي زبان سه سال ميگذرد. ايرانيان در اين سالها به حكم طبيعت گرتهبردار خويش كه هر پديده نويني در ميانشان به سرعت رواج مييابد و بيش از « نياز » ، « مُد گرائي » آنان را به سمت تكنولوژيهاي نوين سوق ميدهد به سوي ايجاد وبلاگهاي رايگان فارسي شتافتند و آنچنان در اين راه پيش رفتند كه سومين ( و به قولي چهارمين ) رتبه را در ميان وبلاگنويسان جهان كسب كردند.
اين هجوم تعجبانگيز زاده عوامل متعددي بوده است كه تحقيق و پژوهش درباره آنها مجالي ديگر ميطلبد . در يك نگاه كلي ميتوان رواج پديده وبلاگنويسي را يك « تب اجتماعي » به ويژه در ميان جوانان ناميد كه چون « رواج مُد » اين گروه اجتماعي را به سمت خويش سوق داده است.
ثبت و نوشتن وبلاگ اما علي رغم رايگان بودن پيش از هر چيز نياز به دسترسي به شبكه جهاني اينترنت دارد . پايتخت ايران بدليل بافت اجتماعي و حساسيتهاي خاص خويش همواره امكانات متنوع ملي را در خويش فروبلعيده است. اينترنت نيز در اين ميان مستثني نبوده و اولين مراكز خدمات اينترنت چه از مجموعه شركتهاي مخابرات و دولتي و چه خصوصي، در تهران سربرآوردند. رونق دسترسي به اينترنت در كنار تب اجتماعي پيشگفته و ايجاد پايگاههاي اينترنتي ثبت رايگان وبلاگ فارسي، بيش از پيش به رونق اين پديده نوين و مدرن در ميان جوانان تهراني مدد رساند و تهران را به پايتخت وبلاگ در دنيا تبديل كرد.
با گسترش اينترنت در شهرهاي مختلف كشور، جوانان شهرستاني نيز به قافله كاربران حرفهاي اينترنت پيوستند. تاسيس سايتهاي حرفهاي خبري و وبلاگهاي گروهي و حلقههاي فكري متعدد در دنياي مجازي اينترنت بسياري را تحريك ميكرد تا بدانند در پس وبلاگهائي كه هر روز با نگاشتن مطلب، يادداشت يا خاطره، چشمان مشتاق بسياري را به دنبال خويش ميكشد چه كسي نشسته است، در كجا اقامت دارد، تحصيلات و شغلش چيست، حتي برخي دل را نيز به صاحب ناديده آن سطور نقش شده باختند. وبلاگ از يكسو فرصتي فراهم آورده بود تا مردمان شخصيت واقعي و دروني خويش را بيهراس و واهمه آشكار كنند و از سوئي ديگر شخصيتي نوين ( و حتي دروغين ) از خويش ارائه نمايند.
در دنياي اينترنت پس از اولين وبلاگهاي ثبت شده فارسي كمتر كسي توانست شهرتي در آن حد بيابد. وبلاگهائي كه از آن پس مشهور شدند يا از ذهن خلاق و مبتكر و اهل فكري سرچشمه ميگرفتند كه جذابيت سخن و كشش گفتارش، ره صد ساله را يك شبه ميپيمود و وبلاگ مورد نظر را به صفحهاي مشهور و محبوب مبدل ميساخت يا در پس اين شهرت نويسندهاي فرصت شناس كمين كرده بود كه در بزنگاههاي زماني خاص با هوچيگري جائي در ميان جامعه وبلاگنويس ايراني گشوده بود. سايتهائي با محتواي تفريحي-سرگرمي و موسيقي كه محبوب طبع شادي طلب ايرانيان شدهاند البته در اين قاعده نميگنجند.
نكتهاي كه اما در وبلاگهاي مشهور و نيمه مشهور جلب توجه ميكند محل اقامت نگارندههاي آنهاست. بسياري از وبلاگنويسان مشهور يا در تهران ساكنند و يا در كشورهاي خاص اروپائي يا آمريكا و كانادا . سهولت مهاجرت به پارهاي كشورها و وجود انبوه ايرانيان مهاجر كه فرد خواستار مهاجرت را به افكندن رخت اقامت در چنين كشورهائي ترغيب ميكند عاملي است كه بياختيار نويسنده صاحب فكر وبلاگ را ساكن كشوري خاص كرده است.
اما گوئي اين وضعيت براي وبلاگنويساني كه ساكن پايتخت نيستند كاملا متفاوت است. براي وبنگاران مشهور غير تهراني، زياد اتفاق ميافتد كه در برابر پرسش خوانندگان وبلاگ خود يا ديگر وبنگاران مشهور قرار ميگيرند كه با اطمينان از آنها ميپرسند : مگر ساكن تهران نيستيد ؟ و در مقابل پاسخ منفي با پرسشي مجدد مواجه ميشوند كه از كشور محل اقامت آنها ميپرسند ! اينگونه است كه شهرستانها از دايره احتمال به كلي كنار گذاشته ميشوند گوئي اصلا وجود خارجي ندارند. اين در حالي است كه پديده وبلاگ هم بدليل سهولت استفاده و هم رايگان بودن موجب جذب استعدادهاي خلاق جوانان شهرستاني به سوي خويش شده است … اين حضور اما كمتر به رسميت شناخته ميشود. براي وبلاگنويسان قابل باور نيست كه شهري كوچك از توابع يك شهرستان كوچك غير مشهور، واقع شده در يك استان به ظاهر غير قابل اعتناي ايران، زادگاه و سكونتگاه يك وبلاگنويس پر احساس و سرشار از استعداد و مجبوب باشد.
دنياي واقعي علي رغم آنكه در بسياري زمينهها در برابر دنياي مجازي وامانده است اما قانون نانوشته اما اجرائي رسميت انحصاري استعدادهاي پايتختنشين را به دنياي اينترنت تحميل كرده است. نه تنها شهرستانهاي كوچك كه حتي شهري به وسعت و قدمت اصفهان نيز با نگاه ناباورانه برخي كابران اينترنتي مواجه ميشود وقتي از محل سكونت نويسنده وبلاگ محبوبشان اطلاع مييابند.
وبلاگنويسي در آغوش زاينده رود و در كنار شانههاي ستبر نمود بيبديل تاريخ ايران زمين در ميدان نقش جهان نه تنها دريچهاي را ميگشايد كه در سوي ديگرش پارسي زبانان چند خانه دورتر يا چند قاره آنسوتر نشستهاند كه هويت و خلاقيت استعدادهائي را به منصه ظهور ميرساند كه اگر چه از انبوه امكانات بيبديل پايتخت از جمله اينترنت رايگان و ارزان كمبهرهاند اما اين همه مانع از آن نميشود پنجره اتاق خود را كه از بوي رطوبت زندهرود انباشته است به روي دنياي پر رمز و راز اينترنت نگشايد و سر زدن شكوفههاي استعداد خويش را به نظاره ننشينند.
پينوشت : اين يادداشت براي ويژهنامه روزنامه شرق در اصفهان نگاشته شده است .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً فقط در مورد موضوع این نوشته نظر بدهید. با سپاس!