گويند
عشق را جز با عشق نتوان شست
کدامين آب
کدام دريا
سينه خونين عاشق را
ز هجر يار خواهد شست
کدام مرهم
کدامين اشک
شعله پرسوز دل را
ز داغ ياد
خامشي خواهد داد
بگذار تا بگويم
ياد آن نخستين ديدار
نقش سنگي است
جاودان
بر دل من
گر هزاران بار
شود خونين ، شود رنگين
سينهام از دگر آواز پرنازي ...
......
که جز اين
حديث ناجوانمردي است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً فقط در مورد موضوع این نوشته نظر بدهید. با سپاس!