سکوتم از رضايت نيست
دلم اهل شکايت نيست
چنان عادت شده است امروز
نگاهم را پيامي نيست
نگاهم سرد و خاموش است
سلامم را جوابي نيست
چنين سرماي گرماسوز
برايم آشنائي نيست
سکوتم از رضايت نيست
دلم اهل شکايت نيست
زبانم را بياني نيست
بيانم را کلامي نيست
کلامم را نوائي نيست
نوايم در نگاهم بود
نگاهم ، سردي ديروز
نگاهم ، وعده فردا
نگاهم ، حال پر آشوب
نگاهم ، روح پر عصيان
نگاهم ، آخرين پيغام
نگاهم ، شرم بي پاسخ
نگاهم ، گرمي دستت
نگاهم ، سرخي جامت
نگاهم ، شور رفتن بود
چنين عاشق شدن ، امروز
مرا ياد و مرا جان بود
نگاهم را پيامي نيست
سلامم را جوابي نيست
سکوتم از رضايت نيست
دلم اهل شکايت نيست
.........
.........
.........
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً فقط در مورد موضوع این نوشته نظر بدهید. با سپاس!