
در آن لحظه كه آبشار دانههاي شورانگيز اشك به تعظيم رابطهاي خدايگونه بين عاشق و معشوق سرازير ميشود ، آنهنگام كه معشوق لبخندي مهمانمان ميكند و نگاه شهلايش دنيا را نزد چشمانمان به تصوير ميكشد به پرواز درميآئيم تا زمينيان را آگاه كنيم كه شيرين و خسرو ديگري آمده است تا حكايت ليلي و مجنون را باز بسرايد و حديث دلدادگي را ترنمي دگر باشد . ايران كشور مهرورزي است نه از امروز كه از ديرزماني كه آئينهاي مهرگان در هر مناسبتي در اين كهنه ديار برپا بود . چنان كه حافظ شيرين سخن عاشق مسلك اين ديار بيش از تمام بود و نبود اين خاك ، « عشق » اين كيمياي هستي را ميستايد و ميسرايد : فاش ميگويم و از گفته خود دلشادم بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
شاخه گلي سرخ به رنگ عشق نثار آنانيكه عاشقند و دل در گرو يار دارند ؛ « عاشقان عيدتان مبارك باد »
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً فقط در مورد موضوع این نوشته نظر بدهید. با سپاس!