سه روز از آخرين آپديت وبلاگ گذشته و زمان آپديت مجدد فرا رسيده است . در كشوري كه از داروي نظافتش تا اعلام وضعيت آب و هوايش « سياسي » است سخت است كه به دور از قيل و قال سياست بنويسي . مدتي است كه در پي گريزي هستم به مسائل اجتماعي ايران و برخي از مسائل بينالمللي ، اما حوادث سياسي ايران خصوصا قضيه انتخابات هفتم آنچنان تمامي حجم فضاي سياسي كشور ، مطبوعات و سايتهاي اينترنتي را پر كرده كه شنا كردن خلاف جهت آب را بسيار دشوار نموده است ؛ در اين اوضاع و احوال اگر به موضوعي ديگر بپردازي چندان توجه و حساسيتي را برنميانگيزد و عملا موضوع مطرح شده لوث ميشود ، به هر حال همچنان كوشش خواهم كرد حتي اگر به عمد هم شده – آنچنان كه محمد علي ابطحي ديروز خود را به بيخيالي زده بود و در پايان يادآور شده بود « هوا بس ناجوانمردانه سرد است » - كمي از اين مسائل جاري كه تمام ذهنها را بايكوت كرده فاصله بگيرم و از ساير دردها نيز بنويسم هر چند از « سياسي بودن » شير مرغ تا جان آدميزاد در اين كهنه ديار گريزي نيست و اين حديث را پاياني نميبينم ….
صحنه سياست خارجي كشور اين روزها بيش از پيش دچار آشفتگي است ؛ فقدان مركز مشخص و واحد براي پيگيري ديپلماسي كشور و دخالت نهادهاي گوناگون در اين عرصه ، عدم انطباق مشي كلي ديپلماسي ايران بر منافع ملي و محدوديت دستگاه سياست خارجي در چارچوبهاي ايدئولوژيك و نقصان وزارت خارجه از وجود متخصصين مجرب در اين زمينه و تبديل وزارتخانه مذكور به محل گذران دوران استراحت سياستمداران وطني البته به دور از صحنه داخلي ، همگي دستگاه ديپلماسي ايران را به يكي از آسيبپذيرترين و ناكارامدترين مراكز سياسي كشور تبديل كرده است به طوري كه شرح فرصت سوزي هاي وزارتخانه مذكور حتي در آنجا كه كمتر مانعي بر سر راه برنامههاي آن وجود داشته است فرصتي ديگر ميطلبد .
به دنبال بحران رد صلاحيت ها و احتمال پررنگ عدم حضور مردم در پاي صندوقهاي راي و قطعيت پيروزي محافظهكاران در سايه مشاركت اندك مردمي ، سران محافظهكار كه به دليل عدم موافقت اكثريت مردم بر سر شكل نظام سياسي همواره از راي مردم و انتخابات كسب مشروعيت ميكنند به تكاپو افتادهاند كه بحران پس از انتخابات را از هم اكنون چاره انديشي كنند و همچنان كه رسم حكومتهاي فاقد مشروعيت مردمي است بلافاصله دست كمك به سوي بيگانگان دراز كردهاند تا در سايه توافقي با آنها چند صباحي بيشتر بر صندلي صدارت و وكالت تكيه زنند .
محمد جواد ظريف سفير دائمي كشورمان كه چندي است به اين مقام دست يافته از همان ابتدا ماموريت خود را لابي با گروهها و محافل آمريكائي عنوان كرد و خود را نماينده عاليترين مقام نظام در اين مورد معرفي نمود ، موضوعي كه واكنش شديد كيهان را برانگيخت اما با ارسال نامهاي از دفتر رهبري و تائيد سخنان ظريف كيهان ضمن عذرخواهي به علت « عدم توجيه » به يكباره تمامي مواضع « ضد آمريكائي » و « ضد امپرياليستي » خود را فراموش نمود تا خللي در انجام لابي مذكور پيش نيايد .
اما چند حادثه در اين روزها ابهاماتي را در مورد وقوع حوادثي در عرصه سياست خارجي برانگيخته است . ديدار سفير جمهوري فدرال آلمان با آيتالله منتظري ، مصاحبه محمد جواد لاريجاني با شرق و تاكيد مجدد بر برقراري رابطه با آمريكا و كاهش تشنج ، سفر حسن روحاني به فرانسه ، سكوت معنيدار اروپا خصوصا فرانسه در زمينه نقض آشكار حقوق اوليه كانديداها و مردم كه منجر به ارسال نامهاي از سوي 47 انجمن اسلامي عضو دفتر تحكيم به خاوير سولانا و متقابلا پاسخ سخنگوي او و واكنش مقامات آمريكائي و تاكيد آنها بر دموكراسي و رعايت حقوق بشر شد ، همه نگاهها را به سوي آنسوي مرزها و دستهائي كه در اين سو خود را آماده ميكنند تا دست « دوستان اروپائي و آمريكائي » را به گرمي بفشارند ، كرد .
امروز اما در كنار موضعگيري ياد شده ، وزير خارجه ايتاليا فاش ساخت محافظهكاران از او خواستهاند آمريكا و دوستان اروپائي را به مذاكره با آنها قانع كند . همين سخن عمق استيصال و درماندگي محافظهكاران از اشتباهات پيشين را كه حتي چون فرصت در اختيار رقيب اصلاحطلب بود با مانع تراشي از ترميم شكافهاي بين ايران و غرب جلوگيري كردند نشان ميدهد ؛ تنها در آنجا كه چارهاي جز مذاكره و تفاهم با غرب نبود و سفير مذاكره كننده از آنان بود با اين روند همراهي نسبي كردند همچنان كه در قضيه امضاي پروتكل الحاقي اتفاق افتاد تا به جهانيان نشان دهند آنكه قدرت واقعي در ايران را داراست نه اصلاحطلبان منتخب كه محافظهكاران منتصب هستند و قابل اعتمادترين طرف مذاكره آنانند نه دولت رسمي كشور .
نيروهاي سياسي اين روزها بايد جدا مراقب تحركات محافظه كاران باشند و از هر اقدام مسالمتآميز و هشدار و اخطار به كشورهاي غربي و آگاهي افكار عمومي دريغ نورزند زيرا آنچنان كه رسم حكومتداري است امنيت ملي و ثبات تنها در سايه مقبوليت مردمي حاصل ميشود و آنجا كه اين منبع مشروعيتبخش وجود نداشته باشد حمايت قدرتهاي جهاني است كه بقاي يك حكومت را تضمين ميكند آنچنان كه حكومت صدام حسين سالها بيپشتيباني مردم عراق در سايه سركوب وحشيانه كليه مخالفان فكري و پشتگرم به حمايت بلوكهاي شرق و غرب به حيات سياسي خويش ادامه داد و آنروز كه سرانگشتان تصميم گيرنده در واشنگتن و لندن بيمزاحمت ابرقدرت شرق ( شوروي ) به حذف اين « مهره سوخته » راي دادند در كوتاه زماني حكومت به ظاهر آهنين حزب بعث در چشم بر هم زدني از پاي درآمد و پرونده اين ديكتاتور سركوبگر رويگردان از مردم چون ساير ديكتاتورها بسته شد . آري ، چنان كه امام علي (ع) ميفرمايد :
مــا اكثـــر العبـــــرة و اقــــل الاعتبــــــار
چه بسيارند عبرتها و چه اندكند عبرت گيرندگان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً فقط در مورد موضوع این نوشته نظر بدهید. با سپاس!