همچنان که پيش از اين در يادداشت هاي در ستايش آخرين زمستان و اين خانه از پاي بست ويران است آورده ام شرکت در اين انتخابات را به هيچ عنوان به صلاح ايران و ايراني نمي دانم . به زبان ساده : بنده در اين انتخابات شرکت نخواهم کرد زيرا اگر حتي تمامي نمايندگان مجلس و اعضاي کابينه و رئيس جمهور و خلاصه هر کسي که اثري از منتخب بودن دارد حقيقتا و از صميم قلب معتقد به دموکراسي و جمهوريت و حاکميت راي اکثريت باشند و صادقانه در راه سربلندي ايران بکوشند ( که البته در بازار سياست چنين شرايطي امري محال است ) باز به دليل ساختار سياسي کشور امکان اصلاح در روندهاي سياسي-اقتصادي-اجتماعي امکان پذير نيست . بهترين شيوه سپردن حاکميت به جناح راست است که يا مجبور شوند براي بقاي خودشان دست به اصلاحات بزنند يا با خشک مغزي هايشان نه تنها مشروعيت شان را بيش از پيش از بين ببرند بلکه در سايه اختلاف هائي که از پس پيروزي شان به وجود خواهد آمد دچار فروپاشي دروني شوند
با بهترين آرزوها براي تمامي هموطنان . از هر قوم و تبار و عقيده اي که هستند
بسيجی نامی به اعتراض برخاست :
جناب آقای برجيان
شما علی الظاهر مهندس مکانيک هستيد.
صرف نظر از اينکه توقع از يک مهندس مکانيک آنست که در حوزه تخصصی خود اظهار نظر کارشناسانه کند اما گذشته از آن شما به بديهيات تخصص مکانيکی تان هم التزام نداريد.
جناب مهندس
اگر اتومبيلی دارای نقص فنی باشد منطقاً بايد توسط يک مکانيک آنرا رفع اشکال کرد.
مواجهه يک اوراق چی و يک مکانيک با اتومبيل دارای اشکال فنی مويد همين امر است که اوراق چی اولين راه حلی که برای ماشين تجويز می کند اوراق کردن آنست و مکانيک، تعمير و رفع اشکال آن.
راه حلی هم که جنابعالی تجويز می کنيد بر خلاف تخصص مکانيکی تان نسخه اوراق چيگری است که از هزينه بالائی برای جامعه برخوردار است با بازدهی بشدت قليل و بدون تضمين.
اگر قائل به آن هستيد که ماشين حکومت درست کار نمی کند منطقی ترين و کم هزينه ترين راه حل تعمير و اصلاح آنست نه نسخه بايکوت و بی تفاوتی تجويز کردن
آقای برجيان!
اگر سياست شناس خوبی نيستيد لااقل مکانيک خوبی باشيد !
ملت و دولت که پول خود را از ته جوی بدست نياورده اند که با تقبل هزينه های تحصيلات شما اکنون که مترصد برخورداری از تخصص حرفه ايتان می باشند ببينند تمامی آن هزينه ها صرفه گِل شده باشد! البته با پوزش.
در پاسخش يادآور شدم باز اين حديث مکرر را :
جناب بسيجي عزيز ، با عرض سلام و ادب و احترام
اين اولين بار است كه با بنده همكلام شدهايد اما در مورد اظهار نظر شما :
1-از آنجا كه مسائل سياسي به سرنوشت كوتاه مدت و بلند مدت تك تك افراد يك واحد جغرافيايي وابسته است سياست از جمله حوزه هاي عمومي است . در عين حال سياست چونان يك متد و روش به زبان ساده علم روابط ميان انسانها است و چون ساير علوم متخصصاني ميپرورد كه آنجا كه نياز به «تخصص» است براي دفاع از منافع ملت يا هواداران متبوع يك گروه يا حزب اين دانشآموختگان نقش خود را ايفا كنند . اما اين مانع از آن نميشود كه سياست ورزي مختص متخصصان اين علم شود . همه آحاد مردم از آنجا كه به سرنوشت خويش علاقمند هستند و اختيار تعيين آنرا دارند حق دارند در تمامي مسائل سياسي جامعه اظهار نظر كنند و در موقع مناسب نظر خود را اعمال نمايند ( در هنگام انتخابات ) . در بين اين مردم اما هستند كساني كه در تحليل شرايط موجود ، پيش بيني آينده و ارائه راه حل براي بحرانها و مشكلات نگاه وسيع تري دارند و در واقع جلوتر از سايرين حركت ميكنند و نقش پيشتازي دارند . اين جمع در دانشآموختگان سياسي خلاصه نمي شوند . همه آنان كه به دليل مطالعات جنبي شان پيرامون مسائل سياسي در كنار تخصص اصلي شان يا بهرهگيري از تجارب سني يا مطالعاتي در اين ميدان پاي ميگذارند از جنس همان دانشآموختگانند .
بنابراين نه اظهار نظر سياسي ،نه اعمال نظر سياسي و نه تحليل سياسي شرايط پيراموني يك جامعه هرگز محدود به جمعي دانشآموخته اين رشته نيست ( از اين نكته كه اين دانش آموختگان را كمتر نصيبي است از قدرت تحليل و بازدهي آنچه آموختهاند ، ميگذرم ) . اگر با نگاه شما به مساله نگاه كنيم ميليونها تن از ايرانيان از حق اظهار نظر و راي دادن محرومند چرا كه : فلاني مهندس است ، آنهم كه دكتر است ، آن يكي هم كه يك جوانك خام است تازه گاهي چشم و گوشش هم ميجنبد ! ، آن دختر هم كه موهايش پيدا است تازه رژ هم زده پس يك فاحشه تمام عيار است ! ، او هم كه بيسواد است ، اين هم كه عصباني است و در رائي كه ميدهد تاثير دارد ……… در واقع نظر شما توضيح نظريه « جمهوري ناب » است كه ميدانيد چه كساني معتقد به آن و مروج آنند در شگفتم چگونه خود را اصلاح طلب و طرفدار خاتمي ميدانيد !
تنها كساني كه در اين ميان استثنا شدهاند نظاميان هستند كه آنها هم به دليل ماهيت اصليشان از فعاليت سياسي عمومي ( توجه كنيد فعاليت سياسي عمومي نه اعمال نظر در انتخابات يا تحليل در يك جمع خانوادگي به عنوان پدر و …) منع شدهاند .
بنابراين بنده نيز چون ساير هموطنانم به خود حق ميدهم به اظهار نظر سياسي يا ارائه تحليل بپردازم و اين كوچكترين ربطي به تخصص اصلي تحصيلي و شغلي بنده ندارد .
2-يك نظر كارشناسي : هيچ كس اتومبيل خراب خود را براي تعمير به نزد مهندس مكانيك نميبرد . مهندس مكانيك حداكثر دخالتي كه در توليد اين محصول دارد در فرايند طراحي ، ساخت و مونتاژ يك اتومبيل است . از اين به بعد بر عهده صاحب اتومبيل است و تعميركار مكانيكي و يا احتمالا اوراق چي ؛ تنها بازخوردي ( feed back ) كه يك مهندس مكانيك از خرابي يا عيب يك اتومبيل ميتواند داشته باشد اصلاحات در فرايند توليد از مرحله طراحي تا مونتاژ و تحويل به مشتري است اما همچنان تعمير اتومبيل بر عهده همان اصغر آقاي مكانيكي است نه مهندس مكانيك . مهندسي مكانيك و تعميركار مكانيكي تنها در اصطلاح شبيه هم هستند آقاي بسيجي !
3-وقتي اتومبيلي خراب ميشود آنرا به نزد تعميركار ميبرند نه اوراقچي . هنگامي هم كه اتومبيلي در اثر تصادف كاملا داغان ميشود و لاشهاي از آن باقي ميماند كه يا تجهيز قابل استفادهاي ندارد يا توجيه اقتصادي براي تعميرش وجود ندارد آنرا به نزد اوراقچي ميبرند نه تعميركار . هنگامي كه يك تعميركار و يك اوراقچي اتومبيلي كه واترپمپ آن خراب است را ببينند تعميركار راه حل برطرف ساختن مشكل را بيان ميكند و آستين را بالا ميزند اما هيچگاه اوراقچي نميگويد كه چاره رفع مشكل در اوراق كردن ماشين است چرا كه همه در ميزان عقل او شك ميكنند ! و البته عکس آن نيز صادق است .....
4-با توضيحات بالا ديگر پاسخ به انتقاد شما روشن است . اين اتومبيل هم در مرحله طراحي ( ساختار نظام سياسي ) هم در مرحله ساخت ( برگزاري رفراندوم قانون اساسي و حذف هر آنكه در نظر آقايان غير خودي است ) و در مرحله مونتاژ ( انواع اصطكاك ها در روابط سياسي بين نهادها به علت ساختار دو گانه و ناسازگار قدرت ) و …… دچار مشكل است . در تمام اين ربع قرن بسياري كوشيدند آن را اصلاح كنند اما مشكل اساسيتر از آن بود كه اين كوشش ها به ثمر بنشيند . اكنون عدهاي فرياد ميزنند از اين اتومبيل پياده شويد شايد صاحب اتومبيل بر سر عقل آيد و ترك اتومبيل توسط سايرين او را به اصلاح وادارد ( هر چند اين اصلاح از پس اين سالها چون خودكشي است ) يا آنكه به همراه اتومبيل سراسر عيبش به قعر دره رود تا ديگران اتومبيلي ديگر با درس آموزي از عيوب آن اتومبيل بسازند .
5-اين قلم در حد خود ، خويشتن را سياست شناس خوبي ميداند در عين حال كه مشتاق گفتگو و نقد خود ميباشد و در همين كامنت ها هم به صراحت از همه خواستهام كه قلم بردارند و به نقد نشينند . در اندازه خود و در مقايسه با بسياري از هم دوره ايها مهندس موفقي هستم و در پروژه هاي ملي نيز مشاركت داشته ام ؛ ضمنا بنده مكانيك نيستم (به توضيحات قبلي مراجعه كنيد ! )
6-در همين جا ياد مولايمان امام حسين (ع) را كه به تقليد از او بر اين قلم تاختهايد گرامي ميدارم.
7-بنده بيش از شما نگران خرجهائي هستم كه اين ملت ستمديده برايم متحمل شدهاند و بخشي از علل فعاليت هاي سياسي بنده در همين نكته نهفته است . حداقل تعهدي كه هر فارغ التحصيلي دارد 4 سال كار كردن در ايران است كه بسيار بيش از آن براي اين مملكت سود داشتهام . ضمن آنكه ماليات خود را تمام و كمال به حاكميت فخيمهتان پرداخت ميكنم شايد از ميان آنهمه نور چشمي كه به دانشگاه ميروند يا مشغول به كار ميشوند يكي واقعا آنگونه كه شايسته «ايران» است «ايراني» تربيت شود .شما بهتر است به فكر غارت هاي ميلياردي بيت المال ايرانيان باشيد . از درون سوراخ سوزن عبور ميكنيد اما از در دروازه نه !
8-نتيجه اي كه از سخنان شما گرفتم اين است كه آنكه او را نام «بسيجي» است حق دارد در تمام مسائل ارضي و سماوي و سياسي و اقتصادي و رسوم ايرانيان و خلاصه از شير مرغ تا جان آدميزاد اظهار نظر كند اما ديگران را نصيبي از اين «حق» نيست چرا كه يا عقلشان نميرسد يا اگر عقلشان ميرسد تخصص ندارند كه سياست و سياست ورزي محدود عدهاي برگزيده است !
پوزشتان را هم نثار ملت ايران كنيد و تمام آنانكه كه نام مسلمان و شيعه و بسيجي ( رزمندگان بيادعائي كه در گوشه گوشه اين مملكت در چنبره مشكلات زندگي له شدند اما نه از بسيجي بودن خود چيزي گفتند و نه به دنبال امتياز رفتند ) دارند
خداوند همه ما را بر صراط حق و عدالت پايدار نمايد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً فقط در مورد موضوع این نوشته نظر بدهید. با سپاس!