اين روزها خاورميانه دستخوش تحولات عميقی است كه گويی پس از افغانستان و عراق و فلسطين همچنان پس لرزههای قدرتمندش دور و نزديك را میلرزاند و سايه هراس و اميدی پر از ابهام را همچنان تداوم میبخشد. نخبگان كشور و تمامی كسانی كه دستی بر آتش دارند و صادقانه دل در گرو اين مُلك سپردهاند اين روزها سخت مشغولند تا چارهای بيابند تا آن طوفان غارت و ويرانی و كشتار كه افغانستان و مخصوصأ عراق را در نورديد خاك گوهرخيزمان را گزندی نرساند. اصلاح طلبان درون حكومت نيز هر يك به زعم خويش و در حد «صداقت» و «توان» خود میكوشند كشور را از ورود به ورطه هولناك نابودی نجات بخشند. فشارهای بين المللی بر جمهوری اسلامی كه اين روزها با گزارش «پارهای تخلفات ايران» از سوی آژانس بين المللی انرژی اتمی افزايش نيز يافته است «شفافيت روز افزون مرزهای فكری و سياسی درون جبهه اصلاحات» را به همراه آورده است.
آقای خاتمی در سالروز دوم خرداد ٨٢ تأكيد كرد كه جبهه دوم خرداد میبايد مرزهای فكری خود را با ديگر نحلههای فكری روشن كند. استقبال جناح راست و مطبوعات وابسته به آن از اين فراز از بيانيه خاتمی كه جبهه دوم خرداد را عملآ با چالشی جديد اما مبارك مواجه كرده بود شمشير دو لبهای بود كه پيش از آنكه اتحاد نيروهای ملی ـ مذهبی و جبهه دوم خرداد را در هم بكوبد به پررنگ شدن شكاف ميان تشكل روحانی جبهه دوم خرداد و ساير نيروها انجاميد. هنوز جوهر بيانيه خاتمی خشك نشده بود كه نامه ١٢٧ نماينده مجلس به رهبری پس از چند روز تأخير منتشر شد. برخی از فعالان جبهه اصلاحات كه فضا را هنوز چونان سالهای دهه ٦٠ میبينند و میپندارند ملت امروز ايران همان مردم ديروزند با همان علايق و سلايق و چالشهای انقلاب و نظام همان است كه ديروز بود انتقادهای خود را آغاز كردند و همصدا با كيهان از «عبور از خط قرمز» سخن راندند. ابلاغيه شورای عالی امنيت ملی نمايندگان را از انتشار نامه در مطبوعات و سايتهای اينترنتی «داخلی» محروم كرد تا آنجا كه حتی كروبی با برخورد تند و خشن اجازه استفاده از تريبون مجلس را در اين مورد نداد. هنوز اعتراضها به در هم شكستن «حدود شرعی» و سكوت امضاء كنندگان پايبند به قانون ادامه داشت كه جمعی از گروهها و احزاب دوم خردادی طی بيانيه مشتركی اعلام كردند «تنها راه مقابله با تهديدهای خارجی تمكين در برابر رأی ملت است».
اما در ميان امضاء كنندگان بيانيه نام يك گروه غايب بود ؛ «مجمع روحانيون مبارز». همچنان كه هيچكدام از نمايندگان فراكسيون آنان نيز نامه ١٢٧ نماينده مجلس را امضا، نكرده بود. روشن شدن اختلاف فكری بر سر استراتژی خروج از بن بست كنونی واكنش كروبی و محتشمی را در پی داشت. آنان كه خود همراه روحانيت مبارز در سالهای نه چندان دور هشدارهای كيهان در رويگردانی مردم از «روحانيون هر دو جناح» را جدی گرفته بودند و جلسات وحدت و تفاهم تشكيل میدادند به درستی خطر را حس كردند و به انتقاد از ساير گروههای دوم خردادی پرداختند و آنان را متهم ساختند كه از آنچه واقعا میگذرد بی اطلاعند. فعال شدن مجمع روحانيون مبارز و خصوصآ دبير آن در رايزنيهای متعدد در مورد مسايل روز و خلوت گزينی خاتمی و ميدان داری كروبی گواهی بود كه ظاهرآ در پس پرده توافقهايی در حال شكل گيری است. مجمع روحانيون مبارز كه خود در اين بازی حتی از حمايت دو قلوی همزاد خويش «مجمع مدرسين حوزه علميه قم» برخوردار نيست میكوشد خود را به عنوان تنها گروه چانه زن در اين عرصه معرفی كند. امری كه جناح راست و نهادهای انتصابی آن خصوصأ شورای نگهبان نيز از آن استقبال كرده و با دامن زدن به آن هر چند با دادن امتيازات مختصر میكوشند رقبای «هم لباس» و «هم سرنوشت» خويش را برای اثبات ادعايشان ياری دهند. در اين بين مطبوعات خبر از انتخابات آخرين هيأت رئيسه مجلس ششم و احتمال بروز ائتلافهای جديد دادند.
ناظران براين باور بودند با توجه به آشكار شدن شكاف نسبتأ عميق ميان روحانيون مبارز و گروههای غير روحانی جبهه دوم خرداد خصوصأ جبهه مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی حول محور مواجهه با انسداد سياسی كشور اين انتخابات متفاوت از گذشته خواهد بود.
رأی مردم مبنی بر حضور كمتر روحانيون در مصادر قدرت كه خود را در كاهش تعداد نمايندگان روحانی ادوار مختلف مجلس به خوبی نمايان ساخته است و رأی پايين نمايندگان روحانی اين دوره مجلس خصوصأ در تهران و عبور اكثريت مردم و نخبگان از آنچه دغدغه امثال كروبی در «برگشتن ورق و احياء مجلس سوم» بود اميدهايی به انتخاب فردی غيرروحانی و شكستن تابوی رياست يك «روحانی» بر مجلس بر انگيخت اما رأی ٢١٠ نماينده مجلس به رياست مجدد «مهدی كروبی» نشان داد نمايندگان مردم همچنان در خم كوچه «رودربايستی» با «پدر خواندههای سابق» ماندهاند و اين فرصت آخرين در واپسين ماههای عمر مجلس زنجير شده ششم نيز چون ساير فرصتها از دست رفت.
اين اولين باری نيست كه فقدان پايبندی به قواعد جامعه مدنی و احترام به رای انتخاب كنندگان در جبهه دوم خرداد ، (اگر بتوان هنوز هم نام جبهه را بدان اطلاق كرد) اينچنين نتيجه را به ضرر اصلاحات تمام میكند. حداقل انتظار مردم از نمايندگان منتخب خويش آن بود كسانی را بر مصادر امور بنشانند كه دارای حداقل اشتراك نظر با خواستهای اكثريت آنها باشد و در مقام نظر و عمل «از رای ملت تمكين كنند». كروبی در اين سالها ثابت كرده است صلاحيت لازم را برای رياست «مجلس اصلاحات» نداشته است و بيش از آنكه در پی استحكام قواعد يك جامعه مردم سالار و دمكراتيك باشد حل مسايل در پس پرده و با چانه زنی و ريش سفيدی را دنبال میكند. برای يك «جامعه مدنی واقعی» كه حكم نهايی را در آن «قانون مصوب منتخبان واقعی» صادر میكند روابط ناشفاف پشت صحنه چيزی جز يك نابودی تدريجی نيست. در شرايطی كه يأس و نااميدی تمام فضای سياسی كشور را انباشته كرده است و روز به روز نگاهها بيشتر به سوی خارج از كشور معطوف میشود و گروههايی آماده میشوند تا در سالروز فاجعه ١٨ تير ماه دست به تظاهرات بزنند اقدام جدی نمايندگان در پاسخ به خواستهای ملت میتوانست بار ديگر اميدها به مجلس اصلاحات را بر افروزد و نگاهها را به سوی منتخبان برگرداند. فرصتی كه با نشنيدن پژواك صدای مردم از دست رفت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
لطفاً فقط در مورد موضوع این نوشته نظر بدهید. با سپاس!